یکی از طرح های اولیه که اصحاب شبکه های مجازی با اشتیاق فراوان به ترویج و بسط و تحلیل آن همت گماشته و با فوروارد بی وقفه ی پیامهای مربوط به آن سعی در نجات اقتصاد و کشاورزی و صنعت و منابع آب شیرین تحت الارضی داشتند طرح حذف سبزه ی شب عید و جایگزینی آن با نهال پرتقال بود!!! در همین راستا ما هم ننه جان را ازین امر حیاتی مطلع نموده و برای نجات نسلهای بعدی اقدام به گردآوری مجموعه ای از هسته های پرتقال و نارنج و لیمو نمودیم تا علاوه بر ساخت سبزه هایی شکیل و فرهنگی برای نوروز امسال، به خودکفایی در تولید مرکبات برای سال آینده بپردازیم!!! با مشورت اهل فن که اغلب فوروارد کننده هایی قهار بودند و سفت و سخت بر مواضع خویش استوار ، ما نیز مراحل عملیاتی را با دقت و وسواس ِبسیار انجام دادیم و منتظر جوانه زدن و رشد این عوامل شکوفایی اقتصادی ماندیم!!! همینک پس از گذشت نزدیک به دوماه با کمی تدبر و تحقیق در اقوال و احوال «یارانِ هم کمپینی» دریافته ایم که اغلبِ این عزیزان از آن دسته هموطنانِ خجسته جان هستند که هر سال روز 29 اسفند تمام بازار را پیاده گز می کنند تا یک سبزه ی شوسکول گومبولیِ زیبایِ آماده را صد تومان ارزان تر تهیه نمایند و این وسط سرِ ما و ننه جان بی کلاه مانده چراکه الان که برای شما تعریف می کنم همچنان در انتظار فرج نشسته ایم و چشم بر گشایش هسته های پرتقال دوخته ایم تا شاید این جمعه در بیاید!! شاید!!

پس از شکست پروژه ی «درخت پرتقال» در راستای اهداف بلندمدتِ ملی و برای جلوگیری از هدر رفتن آب در کره ی زمین، من و ننه جان تصمیم گرفتیم کمپین منع پخت آبگوشت راه بیندازیم!!!! چرا که با محاسبه ی هر خانواده ی ایرانی یک دوگوله! به این نتیجه رسیدیم که میزان آبی که در سال صرف پخت آبگوشت می شود، ممکن است سبب خشکسالی و از بین رفتن آینده ی فرزندانمان شود!! چرا که همانطور که می دانید آب هست ولی کم است!!! 

یکی دیگر از طرح های خودجوشِ ملی میهنی که هرسال شب عید، راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکرشکن تلگرامی، فوروارد کنندگان خِرمنِ سخن دانی ، توسن خوش خرام شبکه های اجتماعی را بر عارضش به جولان در می آورند این است که: بیایید در راستای حمایت از حقوق حیوانات، امسال ماهی قرمز نخریم و بگذاریم این ظلمِ خفیه که بر نسل ماهی قرمز می رود ریشه کن شود و این جفای جاودان که حاصل توطئه ی برادرانِ چینی بر سرِ سفره های شبِ عید ماست بر ملا گردد و فلان و بیسار!!! اما این بار من و ننه جان کلاه سرمان نمی‌رود چرا که در سالهای نه چندان دورِ کودکی، بنده و خاله زاده ها ماهی گُلیِ بیچاره را تا بیش از یکسال در حوضِ منزلِ خاله جان زنده نگه می‌داشتیم و کلی کیفش را می کردیم و پُزَش را به بچه محل ها می دادیم که شما هم اگر کمی به این حیوانکی ها می رسیدید از جورِ شما اینقدر زود عطای زندگی را به لقایش نمی بخشیدند!!! 

خوب عزیز من، شمای روشنفکرِ حامی حقوق حیوانات می آیی توی بوق و کرنا میکنی که آقاجان ماهی قرمز نخرید چون می میرند!!! حالا اگر ما نخریم واقعا نمی میرند؟  آن وقت هموطنِ غیور می رود و به جایش سمندرِ لرستانی می خرد و در عوضِ یک هفته ، یک ماه نگهش می دارد و با شدّت و حدّت در انقراض نسل این خزنده ی بی گناه و کمیاب ممارست به خرج می دهد!!!! ببینم شمای فعال حقوق حیوانات اصلا خبر دارید که «ماهی قرمز» خودش یک حیوان خانگی است و اصلا بابت همین مصارفِ جشن و نگهداریِ تزئینی به صورت پرورشی تولید و به بازار عرضه می شود ولی سمندر لرستانی یا لاکپشتِ بدبختِ جنوبی یا خزری از گونه های نادرِ طبیعت هستند که نسلشان در حال انقراض است؟

جالب تر اینکه دوستانِ حامیِ ماهی قرمز که همه ی مسائل پیرامونشان را حل شده می بینند و نخریدنِ ماهی گلیِ هفت سین را تنها دردِ درمان ناشده می پندارند استدلالشان بر این است که این میهمان های زیبای سفره ی هفت سین سبقه ی تاریخی ندارند و با میراث باستانی ما ناهمخوان است!!! دلِ بنده و ننه جان برای این دوستان به شدت می سوزد چرا که اگر کمی مطالعه می کردند می فهمیدند اصلا چیزی به نام سفره ی هفت سین هم، جایی در تاریخ چند هزار ساله ی ما و نوروز باستانی و جمشید و کیانیان و و فلان و بیسارررر ندارد!!!! نهایتِ قدمتِ هفت سین به اواخر قاجاریه برمی گردد، اما حالا با همین شکل و ظاهر و چینش، جزئی از فرهنگِ عامه شده است و اتفاقا چه رسم مبارکی است! پس چرا خودمان به جانش بیفتیم و تیشه به ریشه اش بزنیم؟ این یکی را حاکمین زورشان به تخریبش نرسیده خودمان باید نابود کنیم؟؟؟

خوب دوستِ من، عزیزِ من! گلِ من! ای کمپین راه بینداز! ای شفتالو! بیا و بجای این همه کمپین های بندتمبانی، احمدی نژادِ درونت را لعنت بفرست و چارتا طرحِ درست و حسابی پیشنهاد بده تا دردی از جامعه دوا کنی! مثلا به جای این همه وقتی که در تلگرام پرسه می زنی یک کتاب درباره ی تاریخچه ی نوروز و رسوماتش بخوان! از من می پرسی میگویم کتاب «جشنهای کهن ایرانی» از استاد سعید وزیری را بخوان، یا« نوروز، کهن‌ترین میراث معنوی بشر» نوشته ی هستی پود فروش!! کتابخوانی و بالا رفتن آگاهی کلا چیز خوبی است!  یا بیا و کمپینی برای خوشحال کردن بچه های بی سرپرست راه بینداز! یا بیا و اصلا با همین ماهی گُلی ها یا سبزه ها دلِ بیماران بستری در بیمارستان ها یا خانه های سالمندان، یا طفلکی های بهزیستی را شاد کن!!! باور کن اینجوری نه آبِ مصرف شده برای سبزه ها به هدر می رود نه ماهی قرمز ها بیهوده می میرند! چون سببِ شادیِ دلشکسته ای شده اند!!! 

باور کن...

برای اطلاع از به روز شدن وبلاگ خمارمستی به کانال تلگرامی بپیوندید