دنیای سینما آنقدر بالا و پایین میشود تا روح خالق مونالیزا با لبخندی ژکوندوار قلب تاریخ سینما را هدف قرار دهد و خودش را در آن جا کند! بعد از مدتها رقابت بین دو کمپانی پارامونت و ایپینوی عاقبت این پارامونت بود که برنده یک مزایده هفت رقمی بزرگ برای خرید حقوق رسمی کتاب «لئوناردو داوینچی» نوشته والتر آیزکسن شد که قرار است تبدیل به فیلمی سینمایی شود. به نظر میرسد دست تقدیر که داوینچی خودش هم بدان اعتقادی نداشت باعث شده باشد بازیگر برنده جایزه اسکار فیلم «بازگشته» بتواند نقش مردی تاریخ ساز را بازی کند که اسمش را وامدار اوست.
گفته میشود وقتی که مادر لئوناردو دیکاپریو در موزهای در ایتالیا به یکی از نقاشیهای لئوناردو داوینچی نگاه میکرده است، متوجه نخستین لگدهای فرزندش میشود و به همین دلیل تصمیم میگیرد اسم او را لئوناردو بگذارد؛ او شاید هرگز با خود نمیاندیشید که فرزندش روزی یکی از نوابغ دنیای هنر باشد و دست سرنوشت او را بدانجا برساند که بخواهد نقش کسی را ایفا کند که نامش را از او قرض گرفته است... هنرمندی که روزی در ایتالیا به تماشای نقاشیهای «شام آخر» و «مونالیزا»یش ایستادهبود.
با استناد به اطلاعات منتشرشده توسط این ناشر، آیزکسن از دست نوشتههای داوینچی استفاده کرده است تا روایتی بنویسد که هنر او را به علم و کنجکاوی و قوه تخیل جاهطلبانه اش مرتبط نماید.
به نظر میرسد لئوناردو دی کاپریو نقش نقاش و دانشمند تاریخ سازی را ایفا خواهد کرد که در کنار نقاشیهای بیهمتایش، او دنبال مطالعات نوآورانهای در مورد آناتومی انسان (نقاشی نمادینش از «مرد ویترویوسی»)، فسیلها، پرندهها، قلب، دستگاههای پرنده، گیاهشناسی، زمینشناسی و تولید سلاح هم بود. او پوست صورت جنازه ها را کند، عضله هایی که لب ها را تکان میدهند را طراحی کرد و به یادماندنیترین لبخند تاریخ را هم به تصویر کشید. او به اکتشاف در حساب و کتاب نورشناسی پرداخت، نشان داد که چطور پرتوهای نور به قرنیه برخورد میکنند و توهمهایی از پرسپکتیوهای در حال تغییر را در «شام آخر» به نمایش گذارد. آیزکسن همچنین توصیف میکند که چطور اشتیاق طولانیمدت لئوناردو برای روی صحنه بردن نمایشهای تئاتر، تاثیری ژرف بر نقاشیها و اختراعاتش گذاشت. البته با استناد به این کتاب، داوینچی کمی هم غیرمتجانس بود: نامشروع، گیاه خوار، چپدست، به راحتی حواسش پرت میشد و بعضی مواقع با دین رابطه خوبی نداشت.