خب...

دیگه تموم میشه.

یه جراحی بزرگ در پیش رو دارم. 

دارم خودم رو می‌سپارم به ... 

جدی به کی می‌سپارم؟

جراح خودمم، زندگی از خودمه، به هیچکس هم ربطی نداره... 

دیگه تموم می‌شه.

همه چی...

ابراهیم میخواست اسماعیل را قربانی کنه

من خودم را

به قربانگاه می‌فرستم

هیچ خدایی هم قوچ نمی‌فرسته