خمار مستی - پرونده ای برای زن در جامعه

1.

...متاسفانهازاین جور اتفاقا هنوز تو جوامع بسته و سنتی دیده میشه.به نظر من ریشش بر میگرده به حاکمیت فرهنگ بی فرهنگی!

فرهنگ تجاوز و زور و بزرگ پنداری !درحالیکه ازدرون پوسیده و تو خالیه...
ذهن های بیمار و باورهایی که گاه رنگ و انگ مذهب هم به خودش میگیره،  و زن رو کالایی تعریف میکنه که مرد هروقت اراده کنه میتونه اون رو به تملک در بیاره... سن و رضایت مطرح نیست... اراده و هوس وخواست مرد تعیین کننده ست!!!
جالب اینجاست که اغلب مدعیان دیانت دربرابر این ظلم برگ سکوت میکنند! و اونهایی که بظاهر نماد بی دینی معرفی میشن به دفاع از حقوق پایمال شده بلند میشن...

این هم از روایت های غریب عصر ماست...

2.

تصورنمیکنم صحبت راجع به این مسائل چیزی رو تغییر بده کما اینکه خیلی از دخترای امروز که حتی بالغ هستند و به سن قابل قبولی برای ازدواج رسیدن توانایی استقلال فکری و زندگی خودشونو ندارن چه برسه به بچه ی ...



 3.

حجاببرای من مصونیت نشد 
حجاب برای من مصونیت نشد وقتی در شهرغریب دانشجو بودم و هوا تاریک بود، از دانشگاه به خانه میرفتم و عده ای کارگر ساختمانی...
حجاب برای من مصونیت نشد وقتی پسری ناشناس از آن سر خیابان با چشم و ابرو چیزی را حالیم می کرد...
حجاب برای من مصونیت نشد وقتی نامردی در صف اتوبوس زیر فشار جمعیت مرا لمس کرد تا خودش...
حجاب برای من مصونیت نشد وقتی به پیشنهاد ازدواج همکلاسی ام پاسخ منفی دادم و اوپشت سرم مرا “فاحشه” خطاب کرد. 
در تمام این سالها حجاب برای من در کوچه و خیابان، در روز و شب، در هیچ جای ایران برایم مصونیت نشد. احساس می کنم محدودیتی را به نام "مصونیت" بر تن من کردند و من در سرما و گرما تحملش کردم بدون اینکه ذره ای احساس امنیت کنم...
امینت را لمس کردم با تمام وجود هنگامی که کنار کسی که حجاب را  نه در پوشش من و در ذهن و قلب خودمی خواست و من کنار او  و ... آرام آرامیدم.
"امنیت" چیزی نبود که بتوانند آن را با " لباس من " در جامعه ایجاد کنند. حجاب برای من چیزی جز محدودیت نبود، امنیت را باید در جای دیگر جستجو کرد...


*  *  *

بعد از نوشته هایی که در پستهای قبلی ذیل عنوان  جنایت 1وجنایت2در خمارمستی منتشر کردم دوستان با نظراتی جالب و البته زاویه دیدی متفاوت از این نوشته ها استقبال کردند، سه گفتار فوق ، از کامنتهایی که برای دو پست یاد شده گذاشتن انتخاب شده، شماره1 توسط آقا نوشته شده و شماره 2 و 3 توسط دو خانم نوشته شده است. با توجه به مطالب پست های قبل و همین طور محتوای نوشته های فوق عنوان «پرونده ای برای زن در جامعه» را برای این پست انتخاب کردم،  دوست دارم نظرات شما دوستان عزیز را در باره ی مسائل مطرح شده در فوق بدانم.

ممنون



پی نوشت: تصمیم بر این دارم که زین پس پرونده های اجتماعی مختلفی را مطرح کنم و با هم در باره مسائلی که بخشی از فرهنگ ما را تحت سیطره خود قرار می دهد بحث کنیم، این امر جز با یاری شما دوستان عزیز میسر نمیشود.

 

  • دوشنبه ۲۶ تیر ۹۱

خمار مستی - جنایت2

فاجعهاست، فاجعه!  
یادتون میاد چند وقت پیش در باره یپیرمردایینوشتم که دخترای سیزده ساله ی هم دیگه را به عقد خودشون در آورده بودن؟؟؟  اون اتفاق مال یکی از شهرستان های دور دست بود، حالا این آمار رسمی از ثبت احوال تهران که در روزنامه ایران هم چاپ شده را بخونید، اینجا پایتخت کشوره، جایی که میشه گفت کمتر گرفتار سنت گرایی است، و این آمار شاید فقر فرهنگی جامعه را بیشتر و بیشتر به نمایش میذاره.... متاسفم ، واقعا تکان دهنده است...


خبرگزاری هرانا- سید احمد قشمی، مدیرکل ثبت احوال استان تهران در طی مصاحبه‌ای خبر از ازدواج ۷۵ دختر یا پسر زیر سن ۱۰ سال، در تهران داد.

به گزارش روزنامه ایران، سید احمد قشمی، مدیر کل ثبت احوال استان تهران طی مصاحبه ای گفت: "جمعاً ۱۰۱۸۲۹ ازدواج در سال ۹۰ در استان تهران داشته‌ایم. در این مدت ۷۵ دختر یا پسر که کمتر از ۱۰ سال داشته‌اند در استان تهران ازدواج کرده‌اند."

وی در ادامه گفت: "۳۹۲۹ دختر و پسر ۱۰ تا ۱۴ ساله پای سفره عقد نشسته‌اند، ۱۹۲۳۷ عروس و داماد ۱۵ تا ۱۹ ساله‌ها بودند، ۳۵۲۳۹ جوان ۲۰ تا ۲۴ ساله ازدواج کرده‌اند و بالاخره ۵۶۱ زن یا مرد ۵۰ تا ۵۴ ساله عقدکنان داشته‌اند، ۳۵۳ تن ۵۵ تا ۵۹ ساله ازدواج کرده‌اند و ۳۹۶ زن یا مرد ۶۰ تا ۶۴ ساله هم مراسم عقد و ازدواج داشته‌اند."


بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:

•    بند ۲ ماده ۱۶ بیانیه جهانی حقوق بشر: ازدواج حتماً باید با رضایت کامل و آزادانهٔ زن و مرد صورت گیرد. 
•    بند ۱ ماده ۲۴ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هر کودکی بدون هیچگونه تبعیض از حیث‌نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، اصل و منشاء ملی یا اجتماعی، مکنت یا نسب حق دارد از تدابیر حمایتی که به اقتضای وضع صغیر بودنش از طرف خانواده او و جامعه و حکومت کشور او باید بعمل آید برخوردار گردد. 
•     بند ۱ ماده ۱۹ کنوانسیون حقوق کودک: کشورهای‌ طرف‌ کنوانسیون‌ تمام‌ اقدامات‌ قانونی‌، اجرایی‌، اجتماعی‌ و آموزشی‌ را در جهت‌ حمایت‌ از کودک‌ در برابر تمام‌ اشکال‌ خشونت‌های‌ جسمی‌ و روحی‌، آسیب‌رسانی‌ یا سوءاستفاده‌، بی‌توجهی‌ یا سهل‌انگاری‌، بدرفتاری‌ یا استثمار منجمله‌ سوءاستفاده‌ جنسی‌ در حینی‌ که‌ کودک‌ تحت‌ مراقبت‌ والدین‌ یا قیم‌ قانونی‌ یا هر شخص‌ دیگری‌ قرار دارد، به‌ عمل‌ خواهند آورد.



  • پنجشنبه ۸ تیر ۹۱

خمار مستی - لحظه ها

گاهی "لحظه ها" برای  "آدم ها" حکم کیمیا می شوند. لحظه هایی نایاب که به جرأت می توان گفت بسیاری از آدم ها برای داشتن چنین لحظه هایی تا آخر عمر حسرت میخورند.
 اغلب، این لحظه ها می شوند شیرین ترین خاطرات آنها که لمسشان کرده و در آنها غوطه ور بوده اند.
خاطره های شیرین معمولا تا آخر عمر با آدم ها هستند، حتی اگر فراموششان کرده باشیم هم، گاهی با دیدن یک عکس قدیمی، صحنه ای از یک فیلم، شنیدن یک موسیقی سوزناک یا نوایی دلنشین باز خودشان را رو میکنند، از زیر خروارها خاک غبار سالیان دراز را تکان میدهند و باز برایت عشوه می آیند، ناز می کنند و بر و رویی نشان می دهند و دلبری ها می کنند. آن وقت است که یک جوریمان می شود، حــــس نوســــتالژیک می گیریم ، به افقهای دور دست خیره می شویم و  با لبخندی دوست داشتنی از  قدیم ها یاد می کنیم، آنگاه ذهنمان در آسمان خاطرات به پرواز در می آید و به دنبال آن "لحظه ها"  می گردد تا باز  "آن روزها" را با تمام وجود احساس کند... 

و چه حس خوبیست...

امروز برای من روزی سرشار از "لحظه ها"ی خاطره انگیز بود، روزی بسیار دوست داشتنی و ماندنی...      

                                                                                                          1391/3/14    



پی نوشت1: برای آن روز زیبا سپاس ،  و  برای همه زیبایی های مسیر زندگی ام.

پی نوشت2:  ابیاتی زیبا از عطار نیشابوری:

عزم آن دارم که امشـــــــب نیم مست/  پای کوبان شیشه دردی به دست

سر به بازار قلنــــــــــدر در نهـــــم / پس به یک ساعت ببازم هر چه هست

پرده پنـــــــــــــــــــــدار می باید درید / توبـــــه زهـــــــــاد می باید شکست



  • دوشنبه ۵ تیر ۹۱

خمار مستی - کعبه مقصود

اینهمه جنگ و جدل حاصل کوته نظریست

                                گر نظر پاک کنی

                                        کعبه و بت خانه یکیست...


  • چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت ۹۱

خمار مستی - مادر

دوستت

دارم


ای که هستی ام از وجود توست و نظر  گرداندنت از من،عامل نیستی ام...

ای که بهشت زیر پایت بی تابی میکند، قدم بر دیده ام بنه، تا خاک پایت سرمه ی چشمانم شود. 


  • شنبه ۲۳ ارديبهشت ۹۱

خمار مستی - جنایت

دوتا پیر مرد شصت هفتاد ساله، دو تاشون زناشون پارسال مرد!!!!!

دختراشونا دادن به همدیگه!!!!!

هفته پیش هم عروسیشون بود!

اینجاش درد داره که عروسا هر دوتاشون هفتاد وهشتی هستن!!!! یعنی تازه شدن 13 ساله!!!

           


پی نوشت 1:  دوستان عزیز این اتفاق کاملا واقعیه، برا همین از همه میخوام در این باره بحث کنید،آخه چرا؟

پی نوشت 2:   تصویر تزئینی است.

پی نوشت 3:  به زودی پست جدید میذارم ولی دوست دارم بحث در قسمت نظرات این پست همچنان ادامه داشته باشه، تا اینجا بیشتر بحث به چالش کشیده شده دوست دارم بدونم کسی میتونه راه حلی هم ارائه بده آیا؟؟؟؟؟؟؟؟...


  • چهارشنبه ۲۳ فروردين ۹۱

خمار مستی - جنگ روح

 جنگروح همانقدر وحشتناک است که جنگ مسلحانه...!!!

                   رمبو


صحنه:

فضای خاکستری

هوای مه آلود

صدا:

سکوت رمز آلود

صدای قطره های آب که از ارتفاع در برکه ی آکنده از "احساس گندیده ات" می چکد...

از دور صدای همهمه اضافه میشود

صدای چکه چکه ادامه دارد

دوربین سرگیجه میگیرد!

همهمه زیاد میشود (نزدیک میشود، انگار هزاران نفر در تاریکی نزدیک میشوند)

صدای گلوله... بنگ...

یک لحظه همهمه قطع میشود، همزمان ... آه ... جیغ وفریاد جیغ و فریاد جیغ و فریاد...

قلبت به پشت کف صحنه افتاده خون همه جا را گرفته

خون بالا می آید (شاید با آب مخلوط شده است)

خونابه ها همه جا را می گیرد و بالا و بالاتر می آید...

از سرت هم میگذرد...

غرق می شوی...


آقا پسر! گاهی سبک نشوی سنگین تری!!

آقا پسر! هر داشته ای را به هر نداشته ای مفروش گاه اگر نداشته هایت را بدست آوری حسرت داشته هایی را میخوری که ارزان فروختی...

آقا پسر! همیشه اشتباه کردی...

 


  • دوشنبه ۲۱ فروردين ۹۱

بگو مگو!!!!!!

 میگه: حج یه هدف نیست، حتی سرمقصد غایی یا شروع دوباره هم نیست، حج یه مسیره برای تعالی روح که از قبلش شروع شده و تا تجلی اون تو زندگی ادامه داره...
 نمی گم :  بر خلاف خیلی ها چه تحلیل قشنگی از این سفر داری...
  • پنجشنبه ۱۷ فروردين ۹۱

اصطکاک

می گم: این روزا با همه اصطکاک دارم !!!

میگه:   اصطکاک در موسیقی یه جور زینت هست که قطعه موسیقی رو زیبا میکنه.

میگم:   اصطکاک در فیزیک نیروی مخالف انجام کار است که در مقابل نیروی محرک مقاومت میکنه!!!!!

میگه:  بهتر نیست زندگی رو یه سمفونی تصور کنی که اصطکاکها زیباترش میکنن؟

میگم:   ... !

 

  • يكشنبه ۱۳ فروردين ۹۱

چرا؟

 
چرا همیشه همه جا همه کس از من می رنجند؟
 

 

چرا؟؟؟؟

  • شنبه ۱۲ فروردين ۹۱
اینجا دغدغه های روزانه ی یکی از اهالی ایران زمین را می خوانید