نفرین به 11 سپتامبری که شروع خیلی چیزها بود...

اول دبیرستان بودم، تازه سر و گوشم می جنبید و آن وقت ها عصر طلایی مطبوعات بود، راحت تر می شد از همه چیز سر در بیاوری! خانه ی ما هم که همیشه پر از روزنامه! شهریور بود و همه جا صحبت از هواپیماهایی که می گفتند القاعده چی ها کوبانده اند وسط برجهای دوقلوی نیویورک و ساختمان پنتاگون... یک ماه نگذشت و هنوز دنیا در شوک عمیق این حادثه بود که آمریکا حمله ای همه جانبه به افغانستان را آغاز کرد و نامش را عملیات بلندمدت آزادی گذاشت...

از آن به بعد هیچ وقت دنیا طعم آرامش را نچشید...

اما این پست در این باره نیست!

11 سپتامبر سالگرد سقوط جرثقیل در خانه ی امن الهی هم هست! اما من فعلا در این باره هم قرار نیست صحبت کنم!!

11 سپتامبر 28 سال پیش ازین که برای مردم دنیا و به ویژه ما اهالی خاورمیانه معروف شود، برای مردم آمریکای جنوبی، علی الخصوص شیلی، کشور لاله های کوهی و کرکس های بلندپرواز، تبدیل به غمی جاودان شده بود....

ادامه ی مطلب را بخوانید...

روز نوشت:

امروز روز عرفه بود، من نمی دونم چرا آخه باید این تریبونا های رسمی این روز را به امام حسین منسوب کنند و در حین آن با یادآوری وقایع کربلا از مردم اشک بخرند؟ سالی که مشرف شدم عمره، وقتی به عرفات رسیدیم، مسلمانان همه ی کشورها وقتی به آنجا می آمدند به شادمانی می پرداختند . عیدتان مبارک... شاد باشید.

یعنی باز هم بگم که ادامه ی مطلب را حتما بخوانید؟ آخه کلی نوشتم حیفم میاد دست نخورده باقی بمونه!!!

در پایان هم بگم که امروز رفتم پیش یکی از خوش اخلاق ترین دندان پزشکان قرن که خدایش برایمان حفظش بدارد... حالا با دندان تعمیری برایتان پست میگذارم باشد تا قدر بدانید!!!!