خبر کوتاه و وحشتناک است. حتی برای ساختن فیلمهای ژانر وحشت هم هیچ کارگردانی به سراغ چنین سوژهای نمیرود. مرکز فوریتهای پزشکی زنجان اعلام کرده است که: «دست کارگر، در دستگاه گیر کرده و در تلاش برای درآوردن دستش، سر او هم گیر میکند و تقریباً سر این کارگر قطع شده است.» ناگهان قلبت از کار میایستد! مگر میشود چنین اتفاقی بیفتد؟ وزیر کار بیاید و در عوض تمام سوالهایی که جواب نداده دربارهی سطح ایمنی و میزان آموزش پرسنل در شرکت راشا کاسپین زنجان توضیحاتی ارائه دهد. اصلا مگر میشود چنین فاجعهای را توضیح داد یا توجیه کرد؟
وقتی که پیگیر ماجرا میشوی درد دیگری هم بر دلت مینشیند تا بیش از این وزیر رفاه، کار و تامیناجتماعی را بازخواست نکنی! چرا که اگر مردم در رفاه بودند که به هرکاری تن نمیدادند! این روزها هرکسی به هرکاری تن میدهد. مثلا مرحوم محمد جعفری ۲۸ ساله، همان کارگری است که در کارخانهی مذکور، جان خود را به فاجعهبارترین شکل ممکن از دست دادهاست. او قهرمان ووشو بوده و دارای عنوان قهرمانی ملی و یک مقام بینالمللی از کشور ایتالیا است. آقای وزیر ورزش و رؤسای فدراسیونهای رزمی بیایند و بگویند برای ورزشکارانمان چه کردهاند و چه حقی از قهرمانان بر گردن خود میدانند که هنوز ادا نشدهاست؟ اصلا خبر دارند که چنین بلایی بر سر یک ورزشکار آمده یا خود را به خواب زدهاند؟
مرحوم «محمد جعفری» با مدال طلای ۲۰۰۵ در ایتالیا، داور و مربی فعال در زنجان، نسبتی با "محمدرضا جعفری" ملیپوش شاخص ووشو ندارد. محمدرضا جعفری اهل کاشان است اما محمد جعفری ووشوکار استان زنجان بود.
فاجعه به همینجا ختم نمیشود. این بار بیمسئولیتی و کمتوجهی دامان اهالی رسانه را میگیرد و چند رسانه مجازی به اشتباه عکس «محمدرضا جعفری» قهرمان شناختهی ووشو را به جای آن مرحوم منتشر میکنند. محمدرضا جعفری هم فیلمی در اینستاگرام میگذارد و خبر از سلامتی خودش میدهد. این فیلم در کانالهای میلیونی منتشر شده و جای خبر اصلی و فاجعه را میگیرد. حالا بسیاری به اشتباه تصور میکنند، مرگی در کار نبوده و کل خبر، کذب است.
ای کاش محمدرضا جعفری در ویدیوی خودش، مرگ دلخراش ورزشکار همرشتهای را به خانواده داغدارش تسلیت میگفت و ای کاش اهالی رسانه بیشتر دقت میکردند و ای کاش وزارت ورزش حواسش به قهرمانانش بود و ای کاش وزارت کار حواسش به کارگرانش بود... ای کاش...
کانال خمارمستی با مطالب متنوع به روز می شود...
المنة لله که در میکده باز است
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
خمها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز است
حضرت حافظ