امروز وارد سال جدید شدیم، همه دعا کردیم، سعی کردیم حالمون خوب باشه، اتفاقات بد را فراموش کنیم و با امید وارد دنیای اتفاقهای شگفتانگیزی بشیم که شاید درصد خوشیهاش بیشتر از سالی که گذشت باشه...
اما حالا وقتی به ساعت 00:00 روز یکم رسیدیم، انگار همه چیز عوض شده باشه! یک ساعت غیب میشه! یهو دور و برمون رو نگاه میکنیم و متوجه میشیم توی یه چشم به هم زدن یک ساعت از تصمیماتمون دور میشیم و به اندازهی یک ساعت به فردایی نزدیکتر میشیم که برنامهای واسهش نداشتیم! انگار همزمان با اون یک ساعتی که وسط زندگیمون گم میشه خیلی چیزهای دیگه هم گم میشه! مثل همه تصمیمهایی که قرار بود از امروز تا آخر سال اجرایی کنیم! مث لبخند سر هفتسین، مث حاجی فیروز که سالی دوروز بود! اغلبمون فراموش میکنیم همه دعاهایی را که سر سفره هفت سین کردیم، و جالبیش اینه که حتی به یاد هم نمیاریم این موقعیتی را که میتونست طلاییترین فرصت عمرمون باشه اما ازش دور شدیم!
به این فکر کردی تا حالا که اگه ساعتها رو یک سال میکشیدن جلو از چه چیزایی دور میشدی؟
سال نو مبارک