بسط نقد جاهلانه و فحاشی انتخاباتی
حالم از آدمهایی که در بلاگ بیان میپلکند و زمین و زمان را فحشکش میکنند به هم میخورد. آدمهایی که پستهایشان محتوایی خام و یکسونگر را در جعبهای شیک و عوامفریب بستهبندی کرده و کامنتهایشان بوی خون میدهد.
اینها با پرچم روشنفکریِ تقلبی سالها از پیشرفت جامعه عقبند! نسخهی دریدهای از فعالان وبلاگی قدیمی را ارائه میدهند با راه و رسمی کاملا متفاوت! وقتی که اوایل دههی هشتاد اوج دوران وبلاگنویسی فارسی و تاثیرگذاری آن بر آرای عمومی آدمهای شریف و باسواد با ادبیاتی متین و با وقار به نقد اجتماعی میپرداختند اینها همه در بهترین حالت سرکلاس پنجم ابتدایی از معلمشان میپرسیدند: "خانوم اجازه دفتر چند برگ برداریم؟" یا "برای فلان سوال چند خط جا بگذاریم؟" یا شاید هم گیج و مبهوت از دورهی تحصیلی جدیدشان با فحشهای رکیک جنسی آشنا میشدند! حالا با همان آموختهها که نهایتِ «دانایی»شان محسوب میشود در فضای مجازی دُرافشانی میکنند... هرجا میرسند و رد و نشانی از اندیشه و تدبیر و روشنگری مییابند شروع به قدارهکشیِ مکتوب میکنند! و وقتی بر ایشان خرده میگیری به سبک کاندیداهای اصولگرا پرچم «آزادیبیان» بلند میکنند و میگویند نقد برای همه آزاد است... غافل از اینکه پیشزمینهی مورد نیاز در هر گفتگویی رعایت ادب است و در وهلهی بعدی هر نقدی مستلزم داشتن حداقل «دانش نسبی» در آن زمینه است.
آدمهای ناشناسی که در فضای مجازی نقاب بر سر میکشند و در هر راه و بیراههای دیگران را مورد حمله قرار میدهند در واقع امنیت روانی جامعه را تهدید میکنند و رسمی نامیمون را ترویج مینمایند که بروز و ظهور آن در دنیای بیرون ناگزیر خواهد بود... و این واقعه بسیار ترسناک است...
پینوشت: من واقعا احساس خطر میکنم... اول از این سیر قهقرایی سقوط جامعه به درهی جهل و سطحینگری. دوم از لگدمال شدن اخلاق و نابودی ارزشهای انسانی... سوم از کاهش اقبال عمومی و به تبع آن پایگاه رأی دولت تدبیر و امید. سومی آنقدر خطرناک هست که اگر اتفاق بیفتد موارد اول و دوم با سرعتی بسیار بیشتر پیشخواهند رفت...
+ برای همین پستها را بیشتر در کانال خمارمستی منتشر میکنم... بخوانیدش. ممنون.