همگی نیک میدانیم که ادبیات پارسی از غنای بالایی برخوردار است و از پس سالیان سال جنگ و خونریزی و غارت! از پس استیلای مغولها و عربها و دو جنگ جهانی که مملکت را تبدیل به لابی هتل جماعت اجنبی کرده بود!  همچون گوهری درخشان با تابش پر فروغ خود دل پارسایان پارسی را زنده نگه داشته و بر اوج قله ی نور و دانایی، کمال و وقار خود را حفظ کرده است.

اما هراسم ازین است که ادبیاتی با این سبقه و استحکام، از هجمه ی بی امان تلگرامیان و قوم اینترنت باز، جان سالم به در نبرد!

تصور کنید آثار فاخر ادبی از 1000 سال پیش،  و پشت سر گذاردن کتابسوزیهای تازی و مغول، به دست ما رسیده و حالا مثلا مجوز چاپ ندارد! یا باید ممیزی ارشاد شود! یا تکه پاره هایش در شبکه های اجتماعی به اسم دکتر شریعتی و شاملو و کوروش کبیر دست به دست بچرخد! 

تصور کن قریب به هشتصد سال طول کشیده تا برخی اشعار به مولوی منسوب شوند و بعد استاد شفیعی کدکنی و استاد فروزانفر و... بنشینند، نقد و تصحیح کنند و از بین هزاران نسخه، غزلیات مولانا را از منسوباتی که حاصل گردش ایام و گذر زمان است جدا کنند! 

حال تصور کن تا صد سال آینده اگر استادی بماند و اگر همه ی آنها که از همه ی شانسهای دیگر جا مانده اند نروند رشته ادبیات و اگر رفتند علاقه هم داشته باشند و کسی مثل استاد شفیعی کدکنی باز ظهور کند! تازه باید چه کند؟؟؟؟

منتهای هنرش میشود جدا کردن سره از ناسره! اینکه کدام متن اینترنتی اصل است و کدام فرع! کدام شعر از شاملوست و کدام حاصل ذوق یا نابخردی فلان عاشق دلسوخته که متنی کپی کرده و در گروهی به اشتراک گذارده تا دل مهروی نشناخته ی خویش ببرد! و چنان دست به دست گشته که همگان شاملو را به آن میشناسند! و چه بسا راه به ادبیات مکتوب بیابد و ناشری بی مبالات، یا نشریه ای زرد، آن را به زیور طبع بیاراید!!(کما اینکه مسبوق به سابقه است) 

مگر میشود ادبیات در عرض چندسال چنین مهجور و بی کس شود؟ فارسی زبان باشی و ادبیات ندانی؟ سهم مطالعه ات از ادبیات بشود خواندن و فوروارد جملات تلگرامی؟ حاشا به غیرتت! پس چه میشود وظیفه ما در قبال تاریخی که به آن خواهیم پیوست؟

انتظار ندارم کسی رضی الدین آرتیمانی را بشناسد و هفت پیکر نظامی را خوانده باشد ولی شناختن نیما و تشخیص فرق بین نوشته های سپهری و شاملو واقعا انتظار زیادی نیست!

اینقدر تن حافظ و سعدی و خاقانی را در گور نلرزانیم، اینطور پیش برود باید فاتحه ی تاریخ ادبیات مملکت را بخوانیم و بفرستیمش کنار همه چیزهایی که مدتهاست نداریمشان و فقط پز پیشینه ی دوهزار و پانصد ساله مان را می دهیم! مثل فرهنگ، مثل تمدن و خیلی چیزهای دیگر....

ما در برابر نسلهای قبل و بعد مسئولیم!



  • به کانال تلگرامی خمار مستی بپیوندید تا از به روز شدن وبلاگ خمارمستی اطلاع پیدا کنید...

https://telegram.me/khomaremasti