یک خبر کوتاه لابلای اخبار فدراسیون کشتی چشمم را گرفت: کشتی کلاسیک بانوان و مقررات آن به تصویب هیئت رئیسه اتحادیه جهانی رسید.
کشتی بانوان در همهجای دنیا طرفداران خودش را دارد و خانمهای علاقمند بسیاری سالانه در سرتاسر دنیا به آن مشغولند. اما در ایران به دلیل حساسیتهایی که بر پوشش ورزشکاران وجود دارد، علاقمندان به کشتی ترجیح میدهند به ورزشهای دیگر بپردازند. از سوی دیگر فدراسیون جهانی کشتی به دلیل شرایط خاص این ورزش حاضر نمیشد که یک کشتیگیر با پوشش سرتاسری و دیگری با دوبنده با هم مبارزه کنند. لذا فدراسیون کشتی ایران در اقدامی هوشمندانه صورت مسئله را به کلی تغییر دارد و به فکر تاسیس سبک خاصی از کشتی ویژهی کشورهای مسلمان افتاد. با پیگیری فدراسیون کشتی ایران، و پس از تایید اولیه "کمیته اجرایی" اتحادیه جهانی کشتی، موضوع "کشتی کلاسیک بانوان"، در دستور کار هیات رئیسه "اتحادیه جهانی کشتی" قرار گرفت و در نهایت شیوه "کشتی کلاسیک بانوان" به عنوان یکی از شیوههای کشتی به تصویب رسید.
فدراسیون کشتی ایران در نخستین گام میبایست قوانین و مقررات این سبک را تدوین و به ثبت برساند و همانطور که حدس زدهاید مهمترین اختلاف این سبک با کشتی زنان همهی دنیا لباس کشتیگیران است. ذیل شرایط لباس کشتیگیر در قوانین تدوینی آمدهاست:
الف: لباس بادی(قرمز- آبی) که از دو تیکه شامل شلوار رکاب دار و بالا تنه آستیندار، تشکیل شده است، و کلاه بادی که به لباس بادی آستیندار متصل بوده و کاملا موهای سررا پوشش میدهد.
ب: بلوزو شلوارک( قرمز- آبی) مناسب.
ج:گوشبند استاندارد کشتی، که فاقد هرگونه فلز و یا جسم سخت بوده و بروی کلاه بادی بسته میشود تا ضمن مراقبت از سر و گوشهای کشتیگیر، موجب نگه داشتن و ثبات کلاه بادی گردد.
د:کفش استاندارد کشتی.
در ذهن خودم کشتیگیرانی با چنین پوششی را تصور میکنم که همچون زنان قاجار بلوز و شلوار گشادی به تن کرده، روی آن جلیقه و شلیته پوشیدهاند و لچک بهسربستهاند و روی تشک کشتی میخواهند زیر یک خم بگیرند... این سوال برای من پیش میآید که آیا آنان که این قوانین را تصویب کردهاند خودشان تا بحال یک بار کشتی گرفتهاند که با شرایط خاص آن آشنا باشند؟ آیا نمیشد قوانین مربوط به پوشش را طوری با موازین اسلامی تطبیق داد تا ورزشکاران مسلمان بیشتری با فراغ بال و آسایش خاطر به این سبک بپیوندند؟
پینوشت: ممنون که کانال خمارمستی را دنبال میکنید...
کاش مهرت به دلم نمینشست
تا که مبتلای پاییز نشم
عشق من، کاش ندیده بودمت
تا با تنهایی گلاویز نشم...
شعر: حسین صفا
با صدای محسن چاوشی