۸۴ مطلب با موضوع «جامعه» ثبت شده است

اصلاحات قدم به قدم

در امتداد امید

من و شما آدم‌های معمولی که از پس سال‌ها فشار اقتصادی تمام دغدغه‌مان تبدیل شده است به گذران زندگی به شیوه‌ای معمول و معقول، به‌عنوان شهروندان عادی که هرگونه تصمیمات جمعی نخستین تأثیراتش را بر زندگی ما عیان می‌سازد و خوب یا بدِ سرنوشتمان را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد حق‌داریم تا نگران آینده‌مان باشیم. حق‌داریم خواستار جامعه‌ای با حداقل‌های موردنیاز زندگی باشیم. خواستار کشوری مقتدر و خوش‌نام در جهان با توسعه‌ی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی متوازن باشیم و البته نیک می‌دانیم که انتخابات به‌عنوان سرنوشت‌سازترین کنش ملی-مردمی می‌تواند بخشی از خواسته‌های ما از حاکمیت را برآورده سازد یا نه تمام آمال و آرزوهای ما را به ورطه‌ی سقوط و نابودی بکشاند.

آن‌قدر تجربه‌های دردناکی چون اختلاس‌های چند صدمیلیاردی، رواج خرافات، دروغ‌گویی، آمار سازی، سقوط اخلاق، ناهنجاری‌های اجتماعی، سرکوب نیروهای منتقد و ... در دولت قبل نزدیک و محسوس است و آن اندازه تجربه‌هایی چون رفع تحریم‌ها، توقف رشد تورم، بازگشت دانشجویان ستاره‌دار به دانشگاه‌ها، افزایش مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی دولت، رشد اعتمادبه‌نفس ملی، حفظ شبکه‌های مجازی و... قابل دفاع است هستند که این‌بار با اطمینان رئیس‌جمهورمان را انتخاب کنیم.

اگر باز دولت در اختیار کسانی قرار بگیرد که همچون دولت گذشته، تفکرات منتقد دولت را خاموش و خانه‌نشین نمایند، بازهم شاهد اقدامات جنون‌آسا خواهیم بود.

دولت تدبیر با گشایش سیاسی و فرهنگی سبب شد نشاط به جامعه بازگردد. یکی از نشانه‌های باز شدن فضای سیاسی کشور برای فعالیت‌های حزبی، برگزاری انتخابات پرشور مجلس شورای‌اسلامی و مجلس خبرگان است و البته عده‌ای از حامیان دولت پیشین که این روزهای رنگ عوض کرده‌اند و چون اقبال عمومی را دست‌نایافتنی می‌ْبینند از انعطاف دولت سوءاستفاده نموده و کمر به تخریب وجهه‌ی دولت بسته‌اند.

دولت یازدهم با تمرکز بر مسئله اقتصاد و حل مشکلات معیشتی مردم در حالی فعالیت خود را در کشور آغاز کرد که در دولت گذشته قطعنامه‌ها و تحریم‌هایی که به گفته رئیس دولت پیشین کاغذپاره‌ای بیش نبود، اقتصاد را زمین‌گیر کرده و تورم، بیکاری و رکود چنان رشد روزافزون و افسارگسیخته‌ای یافته بود که به وضعیتی بی‌سابقه رسید. دولت تدبیر به‌تدریج شاخص‌های اقتصادی را در مسیر بهبود قرارداد و با عملکرد اقتصادی موفقیت‌آمیزش درزمینه‌ی مهار تورم، کنترل نقدینگی و کاهش رکود توانست امید را به زندگی‌ مردم بازگرداند. از سویی گشایش روابط بین‌المللی بعد از برجام و از سوی دیگر دیپلماسی نفتی در سطح اوپک سبب شد ایران جایگاه سابق خود را بازیابد. تداوم عملکرد دولت فعلی می‌تواند موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور شود و این امری طبیعی‌است که من و شما آدم‌های معمولی که گذران زندگی عادی برایمان در اولویت قرار دارد دوست نداشته‌باشیم کسانی عنان امور را در دست بگیرند که این قطار اعتدال و توسعه را دوباره از مسیر خارج نمایند.


        پ.ن: اینجا پر است از خواب‌زده‌هایی که سال‌های تیره‌ی گذشته را فراموش کرده‌اند...
  • سه شنبه ۵ ارديبهشت ۹۶

ای دریغ از عمر رفته... سوز و سودای گذشته...

محکمه‌ای که از مردم دریغ شد

 بودنت می‌توانست محاکمه‌ای تاریخی باشد به جرمِ سوزاندن جوانیِ یک نسل که تو متهمشان کردی به خیانت، همان‌ها که بعد از هشت سال حقانیت‌شان بر همگان عیان شد و تشت رسوایی تو و حامیانت از پشت‌بام افتاد. تو باید می‌بودی تا رخ در رخ مقابل هم می‌ایستادیم و تکلیفمان را یک‌سره می‌کردیم، دوئلی برای تمام زمان‌های ازدست‌رفته و فرصت‌های سوخته. دوئلی بر سر جوانی من که سوخت و سرمایه‌های مملکتم که بر باد رفت. تو بر بادشان دادی. یک‌طرف تو و دارودسته‌ی درختی‌ات، یک‌طرف ما، همه‌ی مردم ایران. باید می‌بودی تا مردم صلاحیتت را در شرایطی برابر تعیین کنند. در جدالی که نه سیب‌زمینی در کار باشد نه تو دستی در قدرت داشته باشی که باز معادلات بازی را بر هم بزنی و ما را در دام محاصره بیندازی و همگان از ترس بگم بگم‌هایت سکوت پیشه‌کنند. بهار امسال می‌توانست زمانی باشد برای گفتن‌های ما که شورای نگهبان دریغش داشت...

باید در پیشگاه مردم پاسخ می‌دادی که سیصدوچهل هزار میلیارد تومان از درآمدهای نفتیِ دولتت کجا هزینه شده‌اند؟ باید پاسخ می‌دادی برای گرانی، تورم و بیکاری چه کردی؟ با اختلاس‌های کج‌دستانِ دولتت چه کردی؟ با مسکن مهر چه بلایی بر سر اقتصاد آوردی؟ با اقتصاد سهمیه‌ایت با سهام عدالتت با لبخندهای بی‌موقع و سیاست‌خارجی تهاجمی‌ات چرا مردم متوسط و ضعیف را به خاک سیاه نشاندی و چرخ زندگی مردم را لنگ گذاردی؟ ... باید می‌آمدی تا تکلیف تمام این پروژه‌های نافرجام را با هم روشن می‌کردیم! باید می‌آمدی تا تکلیف دانشجوهای ستاره‌دار را با تو روشن می‌کردیم. باید می‌آمدی تا تقاص خون آن‌هایی که در سکوت به تو اعتراض می‌کردند را پس بدهی...

ای‌کاش به‌جای آن‌که شورای نگهبان تو را رد کند، قوه‌ی قضاییه در دادگاهی مستقل و با حضور مردم اجازه‌ی محاکمه‌ی تو را برای تمام پرونده‌های مفتوحه‌ات صادر می‌کرد. اگر دستگاه قضا عزم یا امکان چنین محاکمه‌ای را ندارد ای کاش شورای نگهبان تیغ نظارت استصوابی را برمی‌داشت تا مردم ایران خودشان رد صلاحیتت می‌کردند. آری باید می‌بودی تا نفرت مردم از ظاهر و باطن و سیاست‌های کریهت را مشاهده می‌کردی و بعد برای همیشه حیات سیاسی‌ات را پایان‌یافته می‌دیدی. آن‌وقت در تاریخ می‌نوشتند: 29 اردیبهشت روز انتقام تاریخی مردم ایران...

اما هنوز هم همه‌ی ما برای تداوم مشی تدبیر و اعتدال و نیز جلوگیری از ظهور پدیده‌ی جدیدی همچون تو، باز پای صندوق‌های رأی می‌رویم و رأی خود را به رئیس‌جمهوری می‌دهیم که عملکردش ثابت می‌کند که در پی چرخیدن چرخ زندگی مردم همراه با چرخ سانتریفیوژهاست و برای اعتلای علم و ادب و فرهنگ و هنر در جامعه نسخه‌ای خوش‌سابقه دارد.

 


  • شنبه ۲ ارديبهشت ۹۶

این روزها همه دروغ می‌گویند! شما باور نکنید...

بی‌برنامگی و دروغ!

در این هیاهوی پر شروشور اخبارِ انتخاباتی، روزهایی که بخشی از جامعه هنوز در بهتِ وقاحت حضورِ دروغ‌گویان دروغ‌پرور در صحنه‌ی انتخابات هستند به ناگاه خبری چشم‌ها را گرد می‌کند و توجه‌ها را به خود جلب می‌نماید. شهردار تهران که پیش ازین اعلام کرده بود در صحنه‌ی انتخابات حضور نخواهد داشت و در عوض تمام‌قد مقابل دولت کنونی خواهد ایستاد تا تدبیر و امید از جامعه رخت بربندد به ناگاه تصمیم گرفت که با حضوری طوفانی برای اهدافش تلاش نماید. قالیباف که در فاجعه‌ی پلاسکو ادعا کرده‌بود با تحصیلات مرتبتش در مدیریت بحران توانسته جلوی فاجعه را بگیرد این بار با ادعایی پیامبرگونه در عرصه‌ی اقتصادی به دنبال معجزه است. او گفته است می‌خواهد «دولت‌ مردم» را تشکیل دهد و در یک دوره چهارساله با «انقلابی اقتصادی» درآمد کشور را دو و نیم برابر افزایش دهد، آیا او به این فکر کرده‌است که چنین وعده‌ای ناممکن می‌نماید؟ او وعده داده که «۵ میلیون شغل» ایجاد کند و «نظام مالیاتی» را به نفع مردم متحول کند و مشکلات «اقشار کم‌درآمد» را «فوری» حل نماید!

بلافاصله اقتصاددان‌ها مقابل او موضع گرفتند و ازلحاظ علمی اثبات نمودند که چنین ادعایی برای برآورده شدن تنها نیاز به اعجاز دارد و چنین چیزی هم‌پایه با ادعای پیامبری در قرن بیست و یکم است.

همان‌طور که مشاهده می‌کنید این ادبیات آقای شهردار که صحبت از تحول فوری و به نفع اقشار فرو دست می‌نماید و نشانه‌ی سنگ‌هایی برای نزدن است بسیار برای مخاطب آشناست. چنین روش پوپولیستی برای پیروزی در انتخابات قبلاً توسط رئیس دولت سابق به کار گرفته‌شده و قالیباف که در انتخابات پیشین با گرفتن ژست فن‌سالاری و تکنوکراسی مدرن نتوانست در مقابل آرای مردمی اصلاحات و پشتوانه‌ی سیاسی روحانی پیروز شود حالا عزم خود را برای عوام‌فریبی و ربودن آرای مردم نا‌آگاه جزم کرده‌است. صحبت‌های او در چند ماه گذشته ناقض تمام حرف‌های انتخابات قبل است و به نظر می‌رسد که همچون احمدی‌نژاد قرار است ادعای کارشناسی در همه‌ی امور را داشته باشد.

متأسفانه عصبیت ناشی از حرص برای پیروزی بر رئیس‌جمهور محبوب و مردمی باعث شده که چهره‌های شاخص اصول‌گرایی دروغ و افترا در جهت تخریب عملکرد دولت امید را جایگزین برنامه‌های عملی نداشته‌شان نمایند و افسوس که به تأثیر چنین اقداماتی در بلندمدت بر روی جامعه توجه نمی‌نمایند.

  • چهارشنبه ۳۰ فروردين ۹۶

حل این نکته بدین فکرِ خطا نتوان کرد

 

خودمان طبیعت را تبدیل به بحران کرده‌ایم

هرروز مصیبتی بزرگ و جان‌سوز بر اثر حوادث طبیعی کاممان را تلخ می‌کند و جمعی از هم‌وطنانمان را به کام مرگ می‌کشاند و عده‌ای دیگر را داغدار عزیزانشان می‌نماید و برخی دیگر را هم بر خاک سیاهِ زندگی می‌نشاند و تنها‌ آواره‌ای از حاصل عمرشان باقی می‌گذارد.

ما نیز به نشان هم‌دلی و نوع‌دوستی هرروز صفحات مجازی‌مان را پر می‌کنیم از پیام تسلیت و همدردی با حادثه‌دیدگان و عکس پروفایلمان را سیاه می‌کنیم و شاید هم چند قطره‌ای اشک در ماتَمِ این اندوه‌ِ مصیبت‌بار بریزیم. فرقی ندارد برف باشد یا باران، طوفان باشد یا سیل، رانش زمین باشد یا زلزله. فرقی ندارد شمال باشد یا جنوب، شرق باشد یا غرب، همیشه حاصلش فاجعه‌ای انسانی‌است و همیشه واکنش همه‌ی ما همدردی و همدلی و تا آن‌جا که دستمان برسد هم‌یاری؛ اما سؤالی که برای من مطرح می‌شود این است که مگر در سراسر این کره‌ی خاکی هیچ‌گاه حوادث طبیعی رخ نمی‌دهند؟ پس چرا تلفات انسانی‌ کشورهای هم‌تراز این‌قدر کم‌تر است؟ چرا با هر باد و طوفانی زیرساخت‌های ما نابود می‌شود ولی برای زیرساخت‌های کشورهای آمریکای شمالی با سالانه حداقل سه طوفان بسیار بزرگ هیچ مشکلی پیش نمی‌آید؟ چرا هر زلزله‌ی نسبتاً بزرگی که می‌آید پیش از هر چیز دل ما را می‌لرزاند که نکند زندگی آوارِ جانِ هم‌وطنانمان شده‌باشد ولی در ژاپن لرزه‌های هرروزه آب در دل مردمانشان تکان نمی‌دهد؟ هر باد و باران و طوفانی منجر به قطع برق می‌شود و سیل پُلی را از جا می‌کند و حتی در همین تهران که اغراق نیست اگر بگوییم تمام امکانات کشور در آن مجتمع است با کمی بارندگی بحران ایجاد می‌شود و حتی انسانی در کانال آب غرق می‌شود آن‌وقت در هند و بنگلادش و خیلی از کشورهای جهان‌سومی جنوب آسیا که باران‌های هرروزه‌شان بسیار مشهور است چنین اتفاقاتی نمی‌افتد؟

کمی بیندیشیم، چرا سیل و زلزله و باد و طوفان حاصلش برای ما می‌شود بحران!

این اتفاقات بیش از این‌که نیاز به همدلی‌ داشته باشد نیاز به حسابرسی دارد. این‌که به دنبال پاسخ این سؤال باشیم که در این‌همه سال چه اقداماتی برای استانداردسازی زیرساخت‌های این مرزوبوم انجام گرفته است؟ وقتی‌که به‌جای مدیریت منابع همه‌چیز را به امان خدا رها کنیم باید منتظر باشیم تا ببینیم که رخدادهای طبیعی که هریک می‌تواند موجبات خیر باشد (ازجمله تولید انرژی، افزایش منابع آب و...) تبدیل به بحران‌های فاجعه‌بار انسانی گردد.

 

سیل آذربایجان

   

      پی نوشت: من هم این فاجعه ی انسانی را خدمت همه هم میهنانم تسلیت عرض میکنم و امیدوارم که آخرین بار باشد. وقتی که چهل سال زیرساخت ها را به امان خدا رها کنی بهتر از این نمی شود.

 

 

  • سه شنبه ۲۹ فروردين ۹۶

زنی که به راستی وارث جنم پدر است...

عزم بانوی اعظم

در این چند روز که ثبت‌نام از نامزدهای ریاست‌جمهوری آغاز شده است بخش اعظم اخبار به کاندیداهای ناشناسی اختصاص‌یافته که مدعی ریاست بر کرسی دولت هستند ولی بعضاً برخی اخبار مورد تغافل واقع می‌شوند. یکی از ارزشمندترین اخبار این روزها حضور بانو اعظم طالقانی فرزند آیت‌الله طالقانی در وزارت کشور جهت کاندیداتوری انتخابات است. وی اولین کاندیدای زن در انتخابات ریاست جمهوری است، نماینده‌ی دور اول مجلس بوده و در اغلب دوره‌های انتخابات ریاست جمهوری نیز باهدف حضور یک زن در منصب ریاست جمهوری کاندیدا شده است.

اعظم طالقانی از فعالان ملی-مذهبی و نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی ایران بود و اکنون دبیر کل جامعه زنان انقلاب اسلامی است، وی که مدیرمسئول روزنامه توقیف‌شده‌ی «هاجر» نیز هست، برای نخستین بار در سال 1376 هم‌زمان با نامزدی محمد خاتمی در دور هفتم انتخابات ریاست جمهوری اسلامی نامزد حضور در انتخابات شد او آن زمان گفت که برای روشن کردن تفسیر رجال سیاسی و مذهبی که از شرایط ریاست جمهوری اسلامی مندرج در قانون اساسی است، پا به صحنه انتخابات گذاشته، ولی شورای نگهبان صلاحیت وی را تأیید نکرد و این اتفاق تاکنون بارها تکرار شده است.

حال پس از بیست سال باز بانوی اعظم عزم خود را برای اثبات حقانیتش جزم کرده و قصد دارد با شیوه‌ای مسالمت‌آمیز به مفسران قانون اساسی بقبولاند که از بسیاری از آقایانی که قبل‌تر توسط شورای نگهبان تأیید شده‌بودند و هشت سال با بی‌درایتی و سوءمدیریت مملکت را به‌سوی سقوط پیش بردند صلاحیت بسیار بیشتری برای این منصب دارد و یک زن می‌تواند به‌حق مصداق بارز رجل سیاسی شناخته‌شود.

این روزها شاهد ثبت‌نام عده‌ای تمامیت‌خواه برای ریاست‌جمهوری هستیم که طمع قدرت کورشان کرده و سرمست از سورچرانی‌های دوران مدیریت یارانه‌ای‌شان، بدون در نظر گرفتن توصیه‌های رهبری و مصالح مملکتی عزمشان را برای تسخیر دولت جزم کرده‌اند. حال باید دید که تفسیر شورای نگهبان بر کلمه‌ِی «رجل سیاسی» که باید «مدیر و مدبر» باشد چیست؟ آیا دبیر کل جامعه زنان انقلاب را رد می‌کنند یا کسانی را که هشت سال سرمایه‌های ملی و معنوی جمهوری اسلامی را بر باد دادند و با مدیریت تخاصمی و تهاجمی مملکت را در تنگنای اقتصادی قراردادند، یا هردو؟



       پی نوشت: کانال را هم دنبال می کنید دیگه؟

                     مطالب طنز ویژه ی تعبیر خواب را فقط می تونید از کانال خمارمستی بخونید... ممنون

  • يكشنبه ۲۷ فروردين ۹۶

تراژدی کاندیداتوری یا احساس مدیریت پیشرفته‌ی ایرانی!


اصلاح قانون اساسی با نگاه غیرسیاسی

 هر چهار سال یک‌بار منتظر می‌نشینیم تا موعد ثبت‌نام برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری فرابرسد و بعد دسته‌دسته مردم‌عادی که فاقد حداقل‌های لازم اعم از سنی، تحصیلی، شخصیتی و... برای کفایت و لیاقت جهت ریاست جمهوری هستند به ستاد انتخابات کل کشور بروند و سوژه‌ی خبرنگاران داخلی و خارجی شوند.

بر اساس اصل‏ یک‌صد و پانزدهم قانون اساسی: «رئیس‌جمهور باید از میان‏ رجال‏ مذهبی‏ و سیاسی‏ که‏ واجد شرایط زیر باشند انتخاب‏ گردد: ایرانی‌الاصل، تابع ایران‏، مدیر و مدبر، دارای‏ حسن‏ سابقه‏ و امانت‏ و تقوی‏، مؤمن‏ و معتقد به‏ مبانی‏ جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ و مذهب‏ رسمی‏ کشور.»

حال‌آنکه با امانت و تقوی و مؤمن بودن که متر و اندازه‌ای ندارد تا در ستاد انتخابات اندازه‌گیری شود پس هرکس شروط مذهبی و ملی را داشت و دچار این احساس درونی شد که مدیر و مدبر است و داعیه‌ی ایمان دارد می‌تواند نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری شود. پس نمی‌توان به این افراد خرده گرفت که چرا ثبت‌نام می‌کنند. از سویی در همین قانون واژه‌ی «رجل مذهبی و سیاسی» تنها کارایی‌اش ممانعت برای شرکت بانوان کاردان و باتجربه در زمینه‌ی مدیریت کلان است و به‌هیچ‌وجه نتوانسته ممانعتی برای سیاهی‌لشکر کمدی‌های چهارساله‌ی کاندیداتوری باشد.

در ایران مسئولیت تفسیر اصول قانون اساسی بر عهده‌ی شورای نگهبان است و هرچه مجلس سعی بر تصویب قانون یا دستورالعملی برای چاره‌اندیشی برای این بلاتکلیفی داشته با سد مخالفت شورای نگهبان مواجه شده‌است.

باید توجه داشت که قانونِ مناسب قانونی است که راه را بر تفسیر و تشتت ببندد. حال‌آنکه اصل 115 قانون اساسی یکی از مصادیق بارز اختلاف‌نظر در تفسیر است، کما اینکه تنها موردِ موجود هم نیست. نگاه غیرسیاسی به اصلاح قانون اساسی می‌تواند یکی از راه‌حل‌های مهم برای نیل ایران به‌سوی توسعه‌ی سیاسی باشد.

حتی اگر در طرحی جامع با تفسیری مدون و نظام‌مند (عاری از نظرات شخصی افراد) قانونی برای انتخابات ریاست‌جمهوری تدوین گردد بی‌شک شرایطی بسیار بهتر از نابسامانی امروز برقرار خواهد بود.




  • شنبه ۲۶ فروردين ۹۶

حل شدند اگرچه منحل نشدند!

قلب بروکراتیک در ساختار شورا

در خبرهای مربوط به شهرستان‌ها به مطلب جالبی برخورد کردم که لبخندی تلخ بر لبم نشاند و باعث شد در این یادداشت نکاتی را مطرح نمایم. اصل خبر به نقل از کانال خبرگزاری خلیج‌فارس چنین است:

شهردار بوشهر در حاشیه جلسه شورای شهر در پاسخ به خبرنگار «خلیج‌فارس» درباره زمزمه‌هایی پیرامون اعلام حمایت از برخی کاندیداهای شورای پنجم، گفت: اگر تکلیف انقلابی و مصالح شهر ایجاب کرد، برای ارائه لیست کاندیداهای موردنظر جدی خواهم بود و جهت اعلام نظر شخصی منعی وجود ندارد.

عموم رسانه‌ها و فعالین اجتماعی مجازی این حرف‌ها را جدی نگرفته و انعکاس چندانی نیافت که البته طبیعی هم بود که در بین این‌همه اخبار جنگ سوریه‌ و کشمکش‌های سیاسی بر سر دوقطبی‌سازی انتخابات ریاست جمهوری چنین خبر کوچکی از شهرستانی دور بازتاب چندانی نیابد ولی باید توجه داشت این خبر بیان‌گر تمام آن‌ بلایی است که در طول این سال‌ها بر سر ساختار شوراهای شهر در کل کشور رفته است باید به بررسی و تحلیل آن پرداخت.

منطقاً (و قانوناً) شورا شهردار را تعیین می‌کند و در واقع نهاد بالادستی آن است و اساساً تشکیل شورا هم به‌منظور کنترل شهردار و شهرداری است؛ اما در اغلب شهرها با روی کار آمدن شورایی ضعیف، ظاهراً داستان برعکس است و به‌مرور زمان اعضای فعال شورا به کارمندان شهردار تبدیل می‌شوند. تا آنجاکه در یک قلب بوروکراتیک شهردار وقیحانه دم از حمایت از لیستی خاص برمی‌آورد. در اغلب موارد دیده‌شده‌است که شورای شهر هم تا پایان دوره هیچ اعتراضی به تصمیمات شهردار ندارند و عملاً همه تصمیمات اجرایی در ید قدرت شهرداری قرار دارد.  

شهرداری بودجه‌ی سالانه را خرج پروژه‌های به‌شدت گران و پرزرق‌وبرق می‌نماید تا بتواند به اعتبار آن افکار عمومی را فریب دهد و بتواند برای لیست موردنظر که عموماً از اعضای شورای قبلی شهر هستند رأی بخرد! و طبیعی‌است که حاصلش ابقای شهردار (یا نیروهای وابسته به او) در سمتش می‌باشد. باید توجه داشت که شهرداری‌ها پردرآمدترین سازمان‌های مردم‌نهاد کشور هستند که علی‌رغم تبصره‌ی قانونی بر این مبنا عملاتً هیچ نشانی از مردم‌ئهاد بودن برایشان باقی نمانده است. اغلب این حکومت‌های خودمختار شهری با بالاترین درآمد از غیرشفاف‌ترین وضعیت مالی برخوردارند و شورای شهر هم نتوانسته ترمزی برای مهار آن‌ها باشد.

    پ.ن: خلاصه اینکه با این ساختار فعلی شوراها در شهرداری حل شدند اگرچه منحل نشدند!



  • جمعه ۲۵ فروردين ۹۶

یه مرد به شکل اسطوره ای هر درد

وجودش افسانه نیست...


رجب به سیزدهمین روز رسید، زمین بر خود لرزید و کعبه از شوق لبخند زد. پسری متولد شد که سال‌ها بعد تبدیل به الگویی برای تمامی‌ قرون شد. آه چقدر سخت است در سالروز میلاد حضرت علی(ع) درباره‌ی او سخن گفتن.

 علی(ع) افسانه نیست، علی(ع) آدم ماوراءالطبیعه‌ی قصه‌ها هم نیست؛ او تنها یکی از افراد برجسته انسانی در تاریخ بشر است و اتفاقاً همین‌است که او را نزد پیروان همه‌ی ادیان (هرآنکس که اهل تحقیق و تدبر است) عزیز و گرامی داشته است. آن‌قدر وجوه مختلف زندگی او انسانی و آرمانی‌است که نیازی به افسانه‌پردازی‌هایی که این سال‌ها باب شده ندارد. ای کاش بجای این‌که ما را از شمشیر علی بترسانند و او را در حد قهرمانان فیلم‌های کره‌ای توصیف کنند ما را با روش و منش زندگی‌اش آشنا می‌ساختند.

او اگرچه در جنگ قهرمانی جسور و شمشیرزنی بی‌نظیر است، اما در شهر در کسوت سیاستمداری چیره‌دست و مردم‌سالار است. وقتی که مردم او را نمی‌خواهند به دنبال کسب منصب نمی‌افتد و هزینه‌هایش را برای حکومت اسلامی به رخ دیگران نمی‌کشد... ولی وقتی که مردم به سمتش می‌آیند و برای خلافت می‌خوانندش به دارالخلافه می‌رود و در بسط اسلام و عدالت و آزادی می‌کوشد. آن‌چنان که برادرش عقیل را هم در منصبی نمی‌گذارد و از بیت‌المال و سفره‌ی انقلاب برایش هزینه نمی‌کند. وقتی که می‌داند طلحه و زبیر با حکومتش مخالفند آن‌ها را حصر خانگی نمی‌کند و تا زمانی‌که دست به شمشیر نمی‌برند بر آن‌ها شمشیر نمی‌کشد.

چنین انسانی وقتی که از چارچوبه‌ی در وارد خانه می‌شود تمام مسئولیت‌ها را پشت در می‌گذارد و می‌شود «پدر»... می‌شود«همسر». خانه‌اش می‌شود کانون مودت و محبت و رحمت. خانه‌ای که در آن همسر و شریک زندگی را مایه آرامش می یابی.

 علی پدر بودن را برای فرزندانش معنا بخشید ولی او تنها پدرِ فرزندانش نبود. او پدر مدینه بود و هرشب در شهر می‌گشت و هر‌آنچه از آب و غذا و لباس داشت به مردم بی‌بضاعت می‌بخشید؛ آن‌گاه در نیمه‌‌های شب‌، سر به نخلستان می‌نهاد و در چا‌ه‌هایی که به قوت بازوی خودش کنده بود فریاد می‌زد و از رنجی که نسل بشر می‌کشد می‌گریست.

چون بر آنچه تاریخ درباره‌ی علی شهادت می‌دهد می‌نگریم او را الگویی ناب می‌یابیم که استاد سخنوری در منبر است و استاد نوشتار در نهج‌البلاغه. علی(ع) استاد کار در زمین است و استاد پیکار در رزم. الگوی وفا و فرمانبرداری نزد پیغمبر است و الگوی تعهد اجتماعی در قبال مسئولیت‌های فردی‌اش.

علی معنای دقیقی برای الگوی یک انسان کامل است، نیازی به افسانه‌پردازی ندارد. ای کاش از رهروان صادق راه او باشیم. 


          پی‌نوشت: میلاد حضرت علی (ع) را خدمت همه شما یاران جان تبریک عرض می‌کنم.



  • سه شنبه ۲۲ فروردين ۹۶

مرگ کودکان در نبرد خون‌خواران

گاهی آدمی دوست دارد چشمانش را ببندد تا شاید این‌همه خشونت را نزد فرزندان آدم نبیند. کاش می‌شد با چشم‌پوشی تمام جنگ‌ها را نادیده گرفت و از صحنه‌ی تاریکِ تاریخ پاکشان کرد. انگار که این روزها جنون و خیره‌سری بیش از هر زمان و زمانه‌ای بر بنی‌بشر مستولی گشته است. این‌روز‌ها کودکان بی‌گناه قربانیِ خودکامگی تشنگان قدرت می‌شوند و دنیا تنها به نظاره نشسته‌است. به‌راستی‌که سوریه نماد شرمساری 20 قرن تمدن بشری است. به‌راستی‌که ما -همه‌ی مردمان دنیا- سرافکندگان تاریخ خواهیم بود در برابر خون این‌همه مظلوم و بی‌گناه. دیگر فرقی نمی‌کند که مقصر کیست و چه‌کسی بر روی مردم آتش می‌گشاید. وقتی‌که در یک جنگ (آن‌هم داخلی) خون ریختن امری متداول شود هر دوسوی نبرد باید تاوان ظلمشان را بپردازند. یکی سال‌هاست برای حفظ جمهوریت موروثی و نمادینش از خون مردمان خودش گذشته و دیگری در شهوت قدرت دشنه از رو بسته و در طمع ملک شام خواب مردمان را ناآرام نموده‌است.

در این صحنه‌ی شوم همه‌ی دخالت کنندگان خارجی پایشان گیر است. وقتی‌که عکس‌های جان‌دادن کودکان ادلب در اثر گاز سارین در رسانه‌ها منتشر می‌شود چطور می‌توان در سوگ انسانیت نگریست؟ چطور برخی قلم به دست می‌گیرند و اسد را آماج فحش‌هایشان قرار می‌دهند. برخی روسیه را لعنت می‌فرستند که چرا این سلاح‌های کشتارجمعی را وارد بازی کرده‌است. عده‌ای تحلیل استراتژیک می‌دهند علیه النصرت و داعش و تروریست‌ها و مخالفان و حامیان مالی‌شان و آمریکا و که و که و که... این وسط یک روانی هم برای جبران یک جنایت دستور حمله‌ی هوایی آمریکا به سوریه را صادر می‌کند تا جنایتی را با جنایتی دیگر جبران نماید. نخیر آقایان و خانم‌های عصبانی و نوع‌دوست؛ اینجا پای همه‌ی ما گیر است. اینجا دیگر مسائل سیاسی و اعتقادی مطرح نیست. اینجا اتفاقاً همه‌ی تقصیر بر گردن ماست که چرا مسائل انسانی را همیشه سیاسی و اعتقادی دیدیم. نبرد سوریه سال‌ها پیش باید متوقف می‌شد. ما مردم‌عادی در سراسر جهان باید دولت‌هایمان را از سهم‌خواهی در سوریه بازمی‌داشتیم. سال‌ها پیش اسد و مخالفانش (اعم از گروهک‌های تروریستی و غیر تروریستی) باید مجازات می‌شدند ولی ما مردمان عادی دنیا ترجیح دادیم مثل سازمان ملل خودمان را به خواب بزنیم و چشم بر تمام کودک‌کشی‌ها ببندیم تا دولت‌هایمان به دنبال قدرت‌نمایی در فراسوی مرزهایشان باشند...

چند روز بعد بازهم مرگ کودکان ادلیب را فراموش خواهیم کرد، شک نکنید انسانیت اگر نمرده‌باشد به خوابی طولانی رفته‌است.



        پی‌نوشت:  برای خواندنستون طنز جدید تعبیر خواب،  کانال را دنبال کنید، پشیمان نخواهید شد.

  • يكشنبه ۲۰ فروردين ۹۶

آزمون استخدامی 3

آزمونی برای سردرگمی...


آبان ماه سال گذشته وقتی‌که سومین آزمون استخدامی جامع دستگاه‌های اجرایی برگزار می‌شد آموزش‌وپرورش هم تصمیم گرفت بار اعظم مسئولیت‌های استخدامی دولت را بر عهده بگیرد و بالاخره این‌همه کمبود معلم در سراسر کشور را تا حدی جبران نماید. گویا وزارت‌خانه هم از این‌همه نیروی حق‌التدریس و بازنشسته و بلاتکلیف و کلاس‌های بی معلم خسته شده بود... همه‌چیز طبق روال معهود می‌گذشت و اغلب دستگاه‌های اجرایی نتایج آزمون‌شان را اعلام می‌کردند ولی آموزش‌وپرورش طبق همان شلختگی و بی‌نظمی که به دلیل گستردگی بیش از حد همیشه از آن انتظار می‌رود همه‌چیز را برای دقیقه‌ی نود نگاه داشت. بالاخره نتایج اعلام شد و کسانی که حدنصاب مربوطه را کسب کرده بودند به‌صورت سه برابر ظرفیت دعوت به مصاحبه شدند. مراحل مصاحبه در سراسر کشور به‌صورتی تحسین‌برانگیز که جا دارد از مسئولان مربوطه تقدیر نشود برگزار شد ولی افسوس و صد افسوس که این روال ادامه نیافت. هرچه نباشد سامان‌دهی این حجم وسیع از شرکت‌کنندگان مدیریت و برنامه‌ریزی دقیقی می‌طلبد و افراد شرکت‌کننده قرار است روزی معلمینی شوند که خود الگوی نسل آینده باشند، اگر اینان در همین گام نخست از آموزش‌وپرورش قطع امید نمایند دیگر در طول سی سال خدمتشان چطور ممکن است به نهاد بالادستی‌شان دل ببندند و تمام تلاششان را صرف آموزش علم و حلم به دانش‌آموزان نمایند؟ حالا پس از سه ماه از زمان مصاحبه درحالی‌که تقریباً نتایج استخدامی تمام دستگاه‌ها مشخص شده است نتایج مصاحبه‌هایی که قرار بود در طول دو هفته اعلام شود هنوز هم نامشخص است. دراین‌بین بی‌مقدمه و ناگهانی تصمیم بر این می‌شود که مرحله‌ای گنگ و مجهول به‌نام تکمیل ظرفیت برگزار شود، در هاله‌ای از ابهام برخلاف تمام اعلانات قبلی عده‌ای که حتی در کارنامه‌ی سنجش حائز حداقل نمره‌ِی لازم نشده‌بودند دعوت به مصاحبه می‌شوند و در عین ناباوری همه‌ی دعوت‌شده‌های جدید و قدیم هم‌چنان منتظرند تا ببینند برای آن‌ها چه تصمیمی گرفته خواهد شد.



      پی‌نوشت: ستون طنز جدیدی را شروع کرده‌ام با عنوان تعبیر خواب، تا اینجا که خودم راضی هستم. امیدوارم که با همین قوت و علاقه ادامه بدم.

 آزمون استخدامی

آزمون استخدامی 2

  • چهارشنبه ۱۶ فروردين ۹۶
اینجا دغدغه های روزانه ی یکی از اهالی ایران زمین را می خوانید