شهریور امسال به نحوی تمام شد که شاید بیش از هر زمانهی دیگری از 38 سال گذشته اسم کارگران و حق و حقوق ایشان بر زبانها افتاد و هر روز عرق شرمی بر پیشانی ما مردم عادی نشاند و این سوال را بار دیگر مطرح کرد که آیا مسئولان و متولیان رسیدگی به امور کارگران هم چنین حسی داشتهاند؟ آیا ایشان همچون گذشته سکوت کردهاند تا به دنبال راههای بهتری برای مالهکشی اخبار داشته باشند؟ در این نوشتهی کوتاه به فاجعهی کارخانجات هپکو و آذراب اراک نمیپردازم چرا که یک سال بدون حقوق سر کردن و در نهایت سرکوب با کتک، چنان غم انگیز است که اگر تمام متولیان امور از کارشان استعفا هم بدهند نمیتوان بیمسئولیتی ایشان را بخشید.
اما این تمام اخبار نبودهاست. در یک هفته گذشته با اتکا به اخباری که در خبرگزاریها منتشر شده دستکم ۱۳کارگر جان خود را از دست دادهاند.
۲۳شهریور خبرگزاریها از کشتهشدن یک کارگر ۱۸ ساله در یک قالیشویی در قائمشهر بر اثر برق گرفتگی خبر دادند. بیست و پنجم یک خودرو با سه نفر از نیروهای خدمات شهری شهرداری شهرستان محمودآباد برخورد کرد که یک نفر آنها کشته شد.
بیست و هشتم شهریور مرگبارترین روز شهریور ماه برای کارگران بود. در این روز تونل چری کوهرنگ فرو ریخت و سه نفر در این حادثه جان خود را از دست دادند و سه نفر از کارگران یک شرکت دام و طیور در زنجان به دلیل مسمومیت با گاز اسید جان خود را از دست دادند.
فردای آن روز انفجار تانکر گاز باعث کشتهشدن دو کارگر و مجروحشدن دو کارگر دیگر شد. در همین روز یک کارگر حین کار از طبقه نهم یک ساختمان واقع در بزرگراه باکری به انتهای چاهک آسانسور در طبقه منفی ۲ سقوط کرد و جان سپرد و در اتفاقی دیگر دو کارگر شیرازی بر اثر یخ زدگی در مخزن آمونیاک جان خود را از دست دادند.
سالانه نزدیک به هزار و ۵۰۰ کارگر در ایران جان خود را در حوادث کار از دست میدهند. بیتوجهی کارفرمایان به ایمنسازی کارگاه و آموزشندیدن کارگران از جمله عوامل اصلی بالابودن میزان حوادث کار در ایران است.
آقای ربیعی وزارتخانهی تحت مدیریت شما چه مسئولیتی در قبال این رخدادها داشته و در یک هفتهی گذشته دقیقا چه کردهاید؟ بهتر نیست کلاهتان را قدری بالاتر بگذارید؟
خیزید و خز آرید که هنگام خزانست
باد خنک از جانب خوارزم وزانست
آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزانست
گویی به مثل پیرهن رنگرزانست
منوچهری دامغانی