۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «میقات غربت» ثبت شده است

خمار مستی - کعبه مقصود

اینهمه جنگ و جدل حاصل کوته نظریست

                                گر نظر پاک کنی

                                        کعبه و بت خانه یکیست...


  • چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت ۹۱

بگو مگو!!!!!!

 میگه: حج یه هدف نیست، حتی سرمقصد غایی یا شروع دوباره هم نیست، حج یه مسیره برای تعالی روح که از قبلش شروع شده و تا تجلی اون تو زندگی ادامه داره...
 نمی گم :  بر خلاف خیلی ها چه تحلیل قشنگی از این سفر داری...
  • پنجشنبه ۱۷ فروردين ۹۱

خمار مستی - باتلاق

اشتباهپشت اشنباه

توجیه پشت توجیه

اصلا توجیه چیه؟

اگه یه موقعی وجدان درد شدیدی گریبان گیرم میشد و برای تسکینش شروع به توجیه میکردم الان دیگه عذاب وجدانی هم در کار نیست!!! نه که نباشه! هست! اصلا مگه میشه که نباشه؟ هست ولی در حد یه غر غر کوچولو بر سر نفس که اونم اگه از بیرون به خودم نگاه کنم میبینم بیشتر در حد یه " ژست" ازش باقی مونده و حتی حوصله توجیه هم باقی نمیمونه!!! انگاری که یه چیز کاملا عادی بوده که انگار اگه غیر از این  بود برات غیر عادی بود! به این میگن عادت!!! به این میگن افتادن تو دام یکنواختی!!! دیدی! دیدی!! ایناها! همین الان هم باز زدم جاده خاکی و دارم توجیه میکنم... که اگه من فلان کارا دارم انجام میدم تقصیر من نیست! به خاطر نفس ضعیف من و عدم پایبندی به اصول اولیه "زیستن" نیست بلکه فقط و فقط به خاطر افتادن تو دور باطل عادت و یکنواختیه... گند زدی آرش گند زدی...

دو ساعت بعد از نیمه شب4/1/1391

پی نوشت:حالا که اینجوریه میخوام بشکنم این روال مزخرف اشتباه / توجیه / عادت ... رو که هرچی میکشم از همین پروسه باتلاقیه که زندگیهامونا به گند کشیده...


  • شنبه ۵ فروردين ۹۱

خمار مستی - آماده باش!!

 میگم:  نمی‌تونم ، هنوز آماده نیستم...

میگه: «جمع کن خودتو! "آماده نیستم"!!! مگه بچه می برن مدرسه آماده است؟ اونجا آماده میشه یاد میگیره  و تغییر میکنه... » . 

نمی دونم...


,,
  • شنبه ۵ فروردين ۹۱

خمار مستی - سر در گمی!

ما مریدان
رو به سوی کعبه
 چون آریم ؟
            چون
                     رو به سوی خانه ی خمار دارد پیر ما!!!



  • پنجشنبه ۱۹ آبان ۹۰

خمار مستی - چرا من؟

چندین روز  است که در گیر این سوال مبهم شده ام که چرا من؟



چرا من برگزیده ی این سفر شدم؟
  • سه شنبه ۳ آبان ۹۰
اینجا دغدغه های روزانه ی یکی از اهالی ایران زمین را می خوانید