شغل جدیدم به شدت علمی است و آقای روزنامهنگار سابق تبدیل شده است به یک دانشپژوه سختکوش که هر روز روی مرزهای علم و دانش قدم رو میکند بلکه بتواند قلمروی دانشی این مرز و بوم را کمی جابجا کند!!!
خب طبیعتاً انرژی زیادی میخواهد که دوباره راه همان دانشجوی اسبقی را که هیچکس باور نمیکرد «میتواند» ولی «غیرممکنها» را هم ممکن کرد پیش بگیرم! در همین یک ماهه در یک همایش بینالمللی کارم را ارائه کردم و یک ارائه هم برای هیأت علمی دانشگاه و شرکت نفت داشتم. دو گزارش عملکرد هم برای شرکت نفت فرستادم.
امیدوارم همه اینها ثمرهاش بشود رزومهای برای PHD در یکی از دانشگاههای معتبر جهان، راستش از این همه سگ دو زدن در این مملکت و هر روز با استرسهای جدید روبرو شدن خسته شدهام.
یک روز آرزویم تبدیل شدن به یک کاریکاتوریست تمام عیار بود و روز دیگر تبدیل شدن به نویسندهای تاثیرگذار. یک روز دلم میخواست حاصل تلاشها و پروژههایم تبدیل به طرحهایی ملی شود و روز دیگر دلم میخواست مایهی فخر و مباهات خانوادهام باشم. ولی هر روز سنگی و صخرهای و بعضاً کوهی سر راهم بود...
این بار دیگر هیچ نمیخواهم جز ثبات و آرامش برای کسب حداقلهای زندگی.