در یک عصر گس زمستانی که سرما و آلودگی هوا به اندازه ی کافی تا خرتناق حلقت فرو رفته و خسته از خیابانهای دود زده به خانه پناه می بری، تنها چیزی که می چسبد یک لیوان چای داغ است و لم دادن روی کاناپه و به دست گرفتن یک کتاب خوب! پیشنهاد من یک نمونه ی ناب از طنز آمریکایی است!!!
«بالأخره یه روزی قشنگ حرف می‌زنم» 
نوشته ی « دیوید سداریس» 
ترجمه ی «پیمان خاکسار» / نشر چشمه.
یکی از پر فروش ترین کتابهای پانزده سال اخیر در آمریکا!!!  کتابی که وقتی به دستت می گیری می توانی مطمئن باشی که دیوید چاره ای جز خنداندن شما نداشته است!
David Sedaris: The master of satire
 دیوید فرمانروای طنز ناب آمریکایی است!
طنز آمریکایی که می گویم زمین تا آسمان با طنزهای ایرانی فرق دارد!!! تاریخ آمریکا با «گذاری سهمناک به سوی مدرنیته» آغاز می شود، با مشارکت مدنی استقلال می یابد و مهاجرین، سرزمینی تازه را بر مبنای آرزوهایشان بنا می کنند. حرکتی جمعی که در چهارصد سال گذشته با سیری گاه تند و گاه کند برای تبدیل آمریکا به سرزمین فرصتها ادامه داشته است. آنچنان  که می توان گفت تاریخ آمریکا با مدرنیته می‌ آغازد در حالی که بسیاری از کشورها (به ویژه در خاورمیانه ی ما) تاریخشان با مدرنیته افول کرده است و این در همه ابعاد ادبیات و فرهنگ و تمدن این سرزمین تاثیری به سزا نهاده است.
طنز گزنده و دو پهلوی دلچسب ما ایرانی ها در طول قرون، زیر یوغ استبداد، چون پولاد زیر پتک آهنگران زبان پارسی به نیکی پرداخته شده و هماره خار چشم سلاطین ستمگر بوده است. اما شاعر و نویسنده ی آمریکایی می بایست کدام دیکتاتور را با گوشه و کنایه نقد کند و کدام تیغ آخته ای قلمش را تحدید و تهدید می کرده است که قریحه ی طنزش همچون ما خاور نشینانِ پر دغدغه پر رمز و راز گردد؟
طنز در ادبیات آمریکا به شدت جامعه محور است، نقد از خود شروع می شود و جامعه را به باد انتقاد می گیرد. طنز نویسان آمریکایی اغلب، مونولوگ نویسانی ساده و خوش تعریف هستند که با نوشتن اتوبیوگرافی هایی جذاب از ماجراهای زندگی روزانه ی خود، برای خنداندن مخاطب استفاده می کنند و از این طریق به مسائلِ روزِ جامعه نَقَب می زنند و رفتارهای جمعی مردمشان را دستمایه ی شوخی قرار می دهند.
اصولا استندآپ کمدی هم از همین جایگاه توانست به عوالم هنر راه پیدا کند. کمدین(که معمولا طنزنویسی قهار است) با اجرای سریعی از داستانی کوتاه و سوژه کردن خاطرات خود، همراه با لطیفه و شوخی‌های کوتاه و گذرا، مسائل و معضلاتِ موجود در اجتماع را به چالش می کشاند.
نمونه های موفق طنز آمریکایی مسیری مشابه را طی کرده اند: «دان هرالد» کاریکاتوریست و طنزنویس آمریکایى با  قطعه ی «اگر عمر دوباره داشتم...» شهره ی آفاق شد! «گلن روکوویتز» با طنز نوشته هایش درباره ی مبارزه ی خودش با سرطان شناخته شد و رو به اجراهای استند آپ آورد! حتی «مارک تواین»ِ بزرگ که من به شخصه ترجیح می دهم خالق هاکلبری فین بدانمش تا طنازی چیره دست، به لطف اتوبیوگرافی که پس از مرگش به زیور طبع آراسته شد به طنزی سیاسی، رک و راست، بانمک و خشمگین!!! متهم شد!!! سداریس نیز از همین منظر می تواند اسطوره ی زنده ی طنز آمریکا باشد! سداریس در آثارش هیچ ترحمی نسبت به خود و خانواده‌اش ندارد و به قدری تند و تیز می‌نویسد که می توانی به خودت این اجازه را بدهی که از او متنفر شوی و از آقای نویسنده خواهش کنی که این همه خود زنی بس است! 
هنگام خواندن کتاب می توانی «آقوی همساده» را تصور کنی که مقابلت ایستاده و  تلخ ترین خاطراتش را با قهقهه برایت تعریف می کند!!!  مرز واقعیت و تخیل در نوشته های او بسیار باریک است و نمی دانی تا کجایش را باید باور کنی!
یکی از مشکلاتی که خواننده ی فارسی زبان را با چالش مواجه می کند عدم آشنایی با «عرف زندگی» و «فرهنگ آمریکایی» در بخش اول کتاب، و سختگیری های تأنیث «دستور زبان فرانسه» در بخش دوم کتاب است که بار اصلی طنز داستان را بر دوش می کشند! من به شخصه ترجیح می دادم مترجم با درج زیر نویس، به یاری خواننده بیاید، با این وجود،  فن بیان خاکسار بسیار قوی، روان و ارزشمند است و می تواند سبب شود که تا پایان داستان، کتاب را زمین نگذارید!
سداریس با نوشتن این کتاب جایزه ی «ثربر» ، معتبر ترین جایزه ی طنز امریکایی را برد و مجله ی تایمز او را طنزنویس سال نامید. سداریس در دسامبر سال 2008 ازدانشگاه بیرمنگام دکترای افتخاری دریافت کرد...
امیدوارم از خواندن این کتاب نهایت لذت را ببرید.


پسا نوشتار 1: حالا که همه ی برنامه ریزی ها برای پسا برجام صورت گرفته ما نیز پی نوشت ها را به نام پسا نوشتار نامگذاری می کنیم تا نشان دهیم چقدر به مشارکت در سرنوشت مملکت خویش علاقمندیم!!  
پسا نوشتار 2: سداریس در اکثر داستانهایش همراهی دارد به اسم هیو همریک!!! راستش را بخواهید در ترجمه هیچ ردی نمی توانی از این اسم پیدا کنی که زن یا مرد بودنش را بفهمی!!! با سرچ در نت فهمیدم این آقای نقاش  longtime partner آقای سداریس تشریف دارند و ایشون اینطور این ارتباط را توصیف کرده اند که:  "the "sort of couple who wouldn't get married تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل!!!
پسا نوشتار 3: یک نمونه ی موفق دیگر از طنز آمریکایی که به فارسی ترجمه شده و بسیار مورد استقبال قرار گرفته «عطر سنبل، عطر کاج» اثر «فیروزه جزایری دوما» (نویسنده ی ایرانی آمریکایی) است که در آمریکا با نام funny in farsi منتشر شده و به لحاظ سبک  نوشتار بسیار شبیه کتاب  «بالأخره یک روزی قشنگ حرف می‌زنم» است. امیدوارم روزی درباره این کتاب هم برایتان بنویسم.


                    بی تو ای سرو روان 
                                با گل و گلشن چه کنم؟
                                زلف سنبل چه کشم؟ عارض سوسن چه کنم؟

 حافظ جان