اگر غم لشگر انگیزد

عصر روزهای روزمرّگی، پاکوبیدنهای الکی و احترامهای زورکی! خسته از رژه و قدم آهسته!

پناه ببری به حافظ کوچک جیبی و به لطف مرخصی شهری بروی یک گوشه ی دنج و با حافظ زمزمه کنی:

شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب

باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد...

دلت از بین همه عالم «او» را بخواهد و کنارش بنشینی و بلند بلند بخوانی:

دل برِ دلدار رفت، جان برِ جانانه شد...



#روزانه_های_یک_سرباز

  • پنجشنبه ۱۴ آبان ۹۴

کلمه بود و هیچ نبود...

در انجیل یوحنا باب اول چنین می‌خوانیم:

«در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود... همه چیز به واسطه او آفریده شد... در او حیات بود و حیات نور انسان بود. و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد پر از فیض و راستی و جلال او را دیدیم...

در قرآن آیه 37 سوره بقره می‌خوانیم:

«‌فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ»

سپس آدم از پروردگارش کلماتى را دریافت نمود...

و بعد در سوره قلم آیه 1 : «سوگند یاد می کنیم به قلم و آنچه  که مى نگارد» (وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ) 

و در سوره علق به ما می گوید:

بخوان! به نام پروردگارت که آفرید! (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ)

بخوان کلمه را...

بخوان خدا را...

و بخوان دانایی را...

و سوگند به قلم و آنچه می نگارد، که اگر بخوانی به مقام آگاهی میرسی و درِّ دانش، آن کیمیای هستی را به  چنگ می آوری...

کلمه می شوی...

کلام از نگاه تو شکل می بندد

خوشا نظر بازیا که تو آغاز می کنی!

آنگاه خدا گونه ای میشوی که می آفرینی و زندگی ات را، دینت را و دنیایت را می سازی...

پس بخوان!

بخوان به نام پروردگارت که خلق کرد... تو را و کلمه را و دانایی را...


https://telegram.me/khomaremasti

  • سه شنبه ۱۲ آبان ۹۴

هجوم تلگرامیان...

همگی نیک میدانیم که ادبیات پارسی از غنای بالایی برخوردار است و از پس سالیان سال جنگ و خونریزی و غارت! از پس استیلای مغولها و عربها و دو جنگ جهانی که مملکت را تبدیل به لابی هتل جماعت اجنبی کرده بود!  همچون گوهری درخشان با تابش پر فروغ خود دل پارسایان پارسی را زنده نگه داشته و بر اوج قله ی نور و دانایی، کمال و وقار خود را حفظ کرده است.

اما هراسم ازین است که ادبیاتی با این سبقه و استحکام، از هجمه ی بی امان تلگرامیان و قوم اینترنت باز، جان سالم به در نبرد!

تصور کنید آثار فاخر ادبی از 1000 سال پیش،  و پشت سر گذاردن کتابسوزیهای تازی و مغول، به دست ما رسیده و حالا مثلا مجوز چاپ ندارد! یا باید ممیزی ارشاد شود! یا تکه پاره هایش در شبکه های اجتماعی به اسم دکتر شریعتی و شاملو و کوروش کبیر دست به دست بچرخد! 

تصور کن قریب به هشتصد سال طول کشیده تا برخی اشعار به مولوی منسوب شوند و بعد استاد شفیعی کدکنی و استاد فروزانفر و... بنشینند، نقد و تصحیح کنند و از بین هزاران نسخه، غزلیات مولانا را از منسوباتی که حاصل گردش ایام و گذر زمان است جدا کنند! 

حال تصور کن تا صد سال آینده اگر استادی بماند و اگر همه ی آنها که از همه ی شانسهای دیگر جا مانده اند نروند رشته ادبیات و اگر رفتند علاقه هم داشته باشند و کسی مثل استاد شفیعی کدکنی باز ظهور کند! تازه باید چه کند؟؟؟؟

منتهای هنرش میشود جدا کردن سره از ناسره! اینکه کدام متن اینترنتی اصل است و کدام فرع! کدام شعر از شاملوست و کدام حاصل ذوق یا نابخردی فلان عاشق دلسوخته که متنی کپی کرده و در گروهی به اشتراک گذارده تا دل مهروی نشناخته ی خویش ببرد! و چنان دست به دست گشته که همگان شاملو را به آن میشناسند! و چه بسا راه به ادبیات مکتوب بیابد و ناشری بی مبالات، یا نشریه ای زرد، آن را به زیور طبع بیاراید!!(کما اینکه مسبوق به سابقه است) 

مگر میشود ادبیات در عرض چندسال چنین مهجور و بی کس شود؟ فارسی زبان باشی و ادبیات ندانی؟ سهم مطالعه ات از ادبیات بشود خواندن و فوروارد جملات تلگرامی؟ حاشا به غیرتت! پس چه میشود وظیفه ما در قبال تاریخی که به آن خواهیم پیوست؟

انتظار ندارم کسی رضی الدین آرتیمانی را بشناسد و هفت پیکر نظامی را خوانده باشد ولی شناختن نیما و تشخیص فرق بین نوشته های سپهری و شاملو واقعا انتظار زیادی نیست!

اینقدر تن حافظ و سعدی و خاقانی را در گور نلرزانیم، اینطور پیش برود باید فاتحه ی تاریخ ادبیات مملکت را بخوانیم و بفرستیمش کنار همه چیزهایی که مدتهاست نداریمشان و فقط پز پیشینه ی دوهزار و پانصد ساله مان را می دهیم! مثل فرهنگ، مثل تمدن و خیلی چیزهای دیگر....

ما در برابر نسلهای قبل و بعد مسئولیم!



  • به کانال تلگرامی خمار مستی بپیوندید تا از به روز شدن وبلاگ خمارمستی اطلاع پیدا کنید...

https://telegram.me/khomaremasti

  • يكشنبه ۱۰ آبان ۹۴

به چپ چپ!

تابستان خود را چگونه گذراندید؟

صبح ها سربازی! عصرها در صف نانوایی!

پاییز خود را چگونه گذراندید؟

صبح ها سربازی! عصرها در صف نانوایی!

زمستان خود را...؟


#روزانه_های_یک_سرباز

  • شنبه ۹ آبان ۹۴

گل سرخ...


- چرا بعضی از گل ها خار دارن؟

- من فقط رُزو می شناسم که خار داره! اونم از بس قشنگه!

کمی بیشتر فکر می کنه و می گه: منظورم اینه که خار باعث می شه از قشنگیش محافظت کنه!!!

فکر می کنه همون اول منظورشو متوجه نشدم! لبخند گوشه لبم می شینه و می پرسم: چرا بعضی گل ها خار ندارن؟!!

- نمی دونم!

- چرا بعضی از گل ها بو دارن؟ چرا خیلی از گل ها بو ندارن؟ اگه چند تا پارامتر کنار هم باشن که دیگه هیچ!!!! بعضی گل ها هم زیبا هستن هم خوش بو! اما بعضی گل ها هم هستن که یا زیبا هستن یا خوش بو! شاید هم خار داشته باشن یا نداشته باشن! چرا گل ها اینجوری هستن؟

گل ها هم یک جورهایی مثل آدمها هستند _این رو پیش خودم فکر می کنم!_

- گلها همه خوشگلن به نظر من، همه شون بو هم دارن. ولی به نظر ما بعضیا خوشبو هستن بعضیا نه! سلیقه ایه!!


و من در میان این دیالوگها فقط و فقط به گل خودم فکر می کردم که آن سوی کهکشانها در ستاره ای به این دوری، تک و تنهاست و به بودن من نیاز داره...



  • به کانال تلگرامی خمار مستی بپیوندید تا از به روز شدن وبلاگ خمارمستی اطلاع پیدا کنید...

https://telegram.me/khomaremasti



  • يكشنبه ۲۶ مهر ۹۴

در سوگ منا...

دردناک است! عامل مرگ؟ له شدگی! کجا؟ زیر غلطک؟ نه!! زیر دست و پای هم کیشان و در یک مراسم دینی عبادی!

تا همینجا حکم مرثیه ای دارد برای انسان قرن بیست و یکم!

اما میخواهم از فاجعه ای تلخ تر سخن بگویم! مرگ شعور وانسانیت در تمدنی 2500 ساله (به گواه تاریخ)...


 سراسر دنیای مجازی پر شده است از تناقضی دردناک! استاتوسهای آمار کشته شدگان حادثه عربستان و کامنتهای مردم غیور و همیشه در صحنه ی ایران!

کامنتها را که میخوانی دلت ریش میشود! عده ای بر دولت عربستان میتازند و عده ای دیگر بر ملتی که به حج رفته اند! آن وقت این دو گروه با بدترین ادبیات ممکن به جان هم می افتند و از خجالت هم در می آیند. گاهی فراموش میکنیم آنها که مرده اند انسان بوده اند! هموطن! همزبان! و شاید هم کیش ما بوده اند! اینقدر تعصب کورکورانه به خرج ندهید کمی هم از چاشنی انسانیت استفاده کنید! اگرعزیزی از خودتان در جمع در گذشته بود هم ، چنین برخورد میکردید؟؟

من هم قبول دارم که این فاجعه حاصل جهل است و بی نظمی و بی درایتی طرفهای  درگیر،  از دولت عربستان گرفته تا #حجاج همه کشورها و علی الخصوص ایرانیها... اما الان وقت عقده گشایی بر سر اسلام و مسلمین نیست!

الان وقت توهین به کشته شدگان نیست! اسلام ستیزی و #عرب_ستیزی چشمانتان را بسته و فراموش کرده اید که شمار زیادی انسان جان خود را از دست داده اند... انسانهایی که خانواده هایشان این روزها مشغول آماده سازی جشن بازگشتشان بوده اند... حالا علاوه بر از دست دادن عزیزانشان، باید از یکسو زخم زبانهای هموطنان ، و از سوی دیگر توهینهای حاکمیت را  بر داغ دلشان ضماد کنند..

ملتی هستیم که پر از تناقضیم، هر دو سر قطب مثبت و منفی را به وفور داریم و جالب اینکه هردو یکدیگر را نفی میکنیم!

فاجعه رخ داده است، باید یاد درگذشتگان گرامی داشته شود و به شهروندانمان احترام بگذاریم حتی اگر هم نظر ما نیستند!

اما بحث دیگری هم هست! اینکه حاکمیت برای حمله ی رسانه ای به دشمن دیرینه اش، یعنی قطب تسنن در اسلام! از این عزاداری ها سوء استفاده میکند و ابزار رسانه ای اش این عزاداریها را به صورت مافوق حرفه ای ربط خواهد داد به امام حسین و برحق نبودن یزید و آل سعود توئمان! و ایام مسلمیه و هزار جادوی دیگری که در کلاه شعبده بازیشان دارند.

و این هم بی احترامی دیگری به ملت داغداری است که عزیزی از دست داده اند! 

کاش اینقدر نادان نبودیم تا کمی روزگارمان بهتر باشد... ای کاش...


به یزدان که گر ما خرد داشتیم

کجا روزگاری چنین داشتیم...

  • چهارشنبه ۱۵ مهر ۹۴

ژوژولو

الان داریم به دقایقی نزدیک میشیم که میر مهدی ژولوی معروف به ژوژولو طی بیانیه ای اعلام پیروزی نهایی کنه و از ژوژولیتی ها بخواد که به خیابونها بریزن!

متن بیانیه بدین شرح است:


مردم شریف ایران

ضمن تشکر از حضور پر شور و استقبال گسترده شما از انتخاب خنداننده ی برتر، به اطلاع می‌رساند طبق گزارش‌ها و مستندات واصله علی رغم تخلفات و کارشکنی‌های متعدد و نارسایی‌های گسترده، مستندات واصله حاکی از آن است که رای اکثریت قاطع مردم متوجه این خدمت ‌گزارشان بوده است.

از مسوولان امر می‌خواهم در شمارش آراء نهایت دقت را بنمایند و اعلام می‌کنم در غیر این‌صورت از همه امکانات قانونی برای احقاق حقوق حقه ملت ایران اقدام خواهم کرد.

همین‌جا فرصت را مغتنم می‌شمارم و از ملت شریف ایران می‌خواهم آماده برگزاری جشن پیروزی در شامگاه میلاد بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) باشند.


مهندس میر مهدی ژولوی!

  • چهارشنبه ۱۵ مهر ۹۴

خندوانه

کسی که طنز رو بشناسه، بی شک به امیر مهدی ژوله رأی میده...

همین الان آمارشونا چک کردم، خیلی نزدیک به هم دارن پیش میرن.

در باره این رقابت خاص چندتا نکته از نظرم مهم اومد که باید بش توجه کنیم.

1. قضاوت کردن خیلی مهمه، اینکه به امین حیایی رأی بدیم به صرف محبوبیت سینمایی حاصل از کارهای سالهای دورش خیلی بی انصافیه! به قول امام راحل ملاک حال افراده! اینه آرمانهای امام؟؟؟

2. اینکه بخوایم به امین حیایی رأی ندیم فقط به خاطر کارهای اخیرش و تنفر از قلاده های طلا و اخراجیها بازم بی انصافیه! چون ما قراره فقط به اجرای استند آپ کمدی دیشبش رأی بدیم نه اظهار نظر درباره کارهای دیگه و حتی مشی سیاسی طرف!

3. قضاوتهای ما آدما صرفا باید در ظرف شرایط صورت بگیره! اینکه آدمها رو بخاطر مسائل نا مرتبط به قضیه ای قضاوت کنیم بی انصافیه محضه! و دور از عقل و تدبیر! این مسئله در باره همه آدمهای دور و برمون، سیاستمدارها ، هنرمندا، همه و همه صدق میکنه...

4. وقتی که مردم ما در برحه های خاص میخوان تصمیم بگیرن همیشه فاجعه آفریدن! یه مثال خاص و مشخصش رأی بالایی که به جواد رضویان داده شد و خمسه با اون همه تلاش، اون همه خاص بودن، و زحمت زیاد و انرژی بالاش تو اون سن و سال پوکید! یعنی هر آن باید منتظر بود که در رأی گیریهای بعدی یک احمدی نژاد دیگه بیرون بیاد و رأی مردم رو به دست بیاره! ظاهر بینی مردم، قضاوتهای ناگهانی و احساسی، رفتارهای پوپولیستی و باب میل مردم سطحی نگر... اونقدر عوامل مختلف موثره که احتمالش هیچ بعید نیست!

پس حواسمون جمع باشه! حواسمون به قضاوتامون باشه، حواسمون به نتیجه تصمیمامون هم باشه... والا به خدا...

  • چهارشنبه ۱۵ مهر ۹۴

یه چی میخوام بگم نه نیارید توش!

  • اینایی که با این همه عدم مشتری مداری و رعایت فاجعه بار حقوق مصرف کننده هنوزم موندن تو بلاگفا و به حیات خودشون زیر سایه عالیجناب بلاگفا ادامه می دن دقیقا همونایی هستن که از ج ا ا  ناراضین و فحشو می کشن به خار مادر مسئولین نظام ولی تو خونه شون به عیش و نوش از قِبَل موقعیتشون مشغولن و کل ملت رو به...  خلاصه آسه میرن و آسه میان که گربه شاخشون نزنه!
  • دیروز تو یه جلسه کاری بودم پیرامون تهدیدات سایبری، سخنران مدعو که سِمَت دهن پر کنی هم داشت در بخشی از صحبتاش بدون اشاره به نام، به ماجرای بلاگفا اشاره کرد و گفت: به خاطر سهل انگاری بلاگر مزبور در انتخاب سرور هاش و سوتیهای خفن سخت افزاری 5 میلیون از اکانتهای بلاگفا مخدوش یا آسیب جدی دیدن!!! موضوع قابل چشم پوشی نیست! اونقدری مهم هست که در یک جلسه رسمی مطرح بشه اما خود بلاگفا هیچ خبری، اطلاعی، عذرخواهی ئی هیچی!!!! تازه طرف میگفت حالا که اکانتها مخدوش شدن تکلیف متخلفین اینتنتی چی میشه؟ چجوری اونایی که قبلا محتوای مجرمانه داشتن رو دستگیر کنیم هان؟؟؟ حالا با این حساب کی جواب من و شما رو میده؟ هیچکس!
  • خودم هم خوب می دونم که اکثر فعالان ایرانی دنیای مجازی معتقدن که دوران وبلاگنویسی گذشته! ولی چه ربطی داره؟ من وبلاگنویسی رو خیلی شریف تر از این شبکه های موبایلی میدونم و دلایلم رو هم قبلا گفتم! تصمیمم هم اینکه به همین روالم ادامه بدم! حالا با این اوصاف کجا باید بنویسم؟ وردپرس و بلاگ اسپات که اگه فیلتر نبودن شک نکن من از همون وقتا سمت سرور های فارسی نمیومدم ولی متاسفانه اینجوریاست دیگه! هر کاربر اینترنتی مجرم محسوب می شه مگر اینکه سرباز سایبری باشه! در همین راستا هم هرگونه اعتراض من و شما برای داشتن حقوق اولیه ی مجازی صرفن به درد گذاشتن در کوزه و خوردن آب خنکش میخوره!!
  • من اینجا رو قبلا فقط به خاطر استفاده از پیکو فایل ساخته بودم و برا همین به «آسمان وبلاگنویسی» کوچیدم، وگرنه اصلا تعصبی به این قضیه ندارم. اگه کسی بلاگر خارجی با پشتیبانی فونت فارسی می شناسه که فیلتر هم نباشه معرفی کنید همگی باهم کوچ کنیم بریم اونجا، خوب حالا چیکار کنیم؟
بعدا نوشت: اصل فاجعه پوکیدن مصیبت بار بلاگفا بود، حالا مصیبت بدتر انتخاب خونه ی جدیده! دوستان یه مقایسه ای بین این دو تا آدرس انجام بدید ببینیم کدوم یکی ادامه پیدا کنه بهتره...

http://khomaremasti.blog.ir/

http://khomaremasti.blogsky.com/


  • چهارشنبه ۱۵ مهر ۹۴

خداحافظ بلاگفای بی معرفت

بلاگفای نازنین! گور بابای تو و همه صاحابات!
قشنگ تِر زدی تو اعصاب منا!
بعده 8 سال عمرا اینجا بمونم!!!
حالم داره از احترام به حقوق کاربرانت به هم میخوره!!!
خداحافظ برای همیشه ...
 
زین پس برای خواندن نوشته های من به آدرس ذیل مراجعه کنید 
سپاسگزارم
 

http://khomaremasti.blogsky.com/

 

  • شنبه ۱۱ مهر ۹۴
اینجا دغدغه های روزانه ی یکی از اهالی ایران زمین را می خوانید